Tank koudeta

به مناسبت سالروز کودتای امپریالیستی ۲٨ مرداد ١۳۳۲

 
 
تارنگاشت عدالت
 
 
برگرفته از: نامه مردم، اُرگان مرکزی حزب تودۀ ایران
دورۀ هفتم، سال اول، شمارۀ ۳۱۱، ۲٨ مرداد ‏‏۱۳۵۹‏
 
 
 

۲۸ مرداد می‌آموزد که …
۲۸ مرداد در تاریخ کشور ما، آن رویداد شوم و غم‌انگیزی است که استحاله کشور ما را از مأمن میهن‌پرستان و آزادی‌خواهان و عدالت‌طلبان، به کنام غارتگران و جنایتکاران و خیانتکاران در پی داشت.

باند بی‌وطنی که، با تکیه بر چماق «سیا» و «اینتلیجنت سرویس» ۲۵ سال به جای دولت ملی مصدق جا خوش کرد، با برپایی ساواک، به مثابه سلاح سیاسی خود، با ایجاد شکنجه‌گاه‌ها و خونگاها، با برافراشتن چوبه‌های تیربارن و تکثیر جوخه‌های آتش، استقلال میهن ما را در آستانۀ مطامع امپریالیسم جهانی، به سرکردگی آمریکا، قربانی کرد، ثروت کشور ما را خود خورد و به آنان خوراند، خود برد و به غارت دزدادن بین‌المللی داد. میلیون‌ها مردم گرسنه و نیمه‌عریان و بیسواد، محکوم به نظارۀ چپاول ثروت خویش شدند، که توبره می‌شد و به گاوصندوق‌های انحصارات امپریالیستی انتقال می‌یافت. سیاست «مستقل و ملی» آریامهر(!) افسانه‌ای دروغین بود. مردم به چشم خود می‌دیدند که استقلال کشورشان پایمال چکمه نظامیان و جاسوسان آمریکایی است و سرزمین‌شان جولانگاه امپریالیست‌های جهانخوار. خیانت این باند جاسوس وطن‌فروش از مرزهای کشور فراتر رفت و مأمور سرکوب خلق‌های منطقه شد و لقب ننگین «ژاندارم منطقه» را از سرجاسوسان «سیا» پاداش گرفت.

انقلاب پرشکوه ۲۲ بهمن بر این خیانت بزرگ نقطه پایان نهاد. ستیغ‌های درخشان ایثار و پایداری توده‌ها، سدی بلند در برابر خائنان شد. «آریامهر» گریخت و سلاله مزدوران «آریامهری» یا او را همراهی کردند و یا به سوراخ‌ها خزیدند، تا سرانجام سر و کارشان به دادگاه‌های انقلاب افتاد.

اما رویداد نکبت‌بار ۲۸ مرداد، رویدادی یک بار برای همیشه نبود. ما هم‌اکنون، هم‌چون سال‌ها و ماه‌های قبل از ۲٨ مرداد ١۳۳۲، با توطئه‌ای دیگر از سوی امپریالیسم آمریکا روبه‌رو هستیم. اما مانندگی این روزها به آن روزها، تنها در طرح توطئه از سوی امپریالیسم آمریکا برای براندازی نظام ضدامپریالیستی و خلقی ما نیست، بلکه مهم‌تر از آن، در شناخت ما از دشمن، ضرورت قاطعیت انقلابی در مبارزه و در اتحاد نیروها در این پیکار مرگ و زندگی است، که اگر چون آن روزها در ماهیت دشمن دچار اشتباه شویم، در مبارزه تزلزل و نوسان داشته باشیم و تفرقه را جایگزین اتحاد سازیم، معلوم نیست ۲٨ مرداد دیگری در کمین انقلاب ما نباشد. با این مقدمه، وظیفه هر مبارز راستین، عبرت‌آموزی از حادثه ۲٨ مرداد است که، چنین می‌آموزد:
١- باید از دشمن شناخت دقیق داشت، و با ایمان بی‌خدشه یک مبارز انقلابی، این باور را در خود نیرومند ساخت که آمریکا دشمن اصلی ماست، که تجاوز جزء «طبیعت سیاسی امپریالیسم آمریکاست»، که با این دشمن اصلی و غارتگر و تجاوزکار هرگونه سازش و نرمش خطاست، و او که سال‌ها گنج‌های میهن ما را به چپاول برده، نمی‌تواند از این منبع عظیم ثروت مادی و انسانی آسان دست بردارد. باید پذیرفت که امپریالیسم، به سرکردگی امپریالیسم آمریکا، ایران را می‌خواهد، با تمام ثروت‌های زیرزمینی‌اش، با موقعیت استراتژیکی‌اش، با نیروی انسانی‌اش و این ببر خون‌آشام، تا وجود دارد، دست از توطئه علیه انقلاب ما نخواهد شست.

چنین شناختی از دشمن، مرز واقعی بین دوستان و دشمنان انقلاب را مشخص خواهد کرد، خودبه‌خود همه ابواب سازش را خواهد بست و سلاح مناسب نبرد با این دشمن غدار را در کف ما خواهد نهاد.

در سال‌های قبل از ۲٨ مرداد ١۳۳۲، این شناخت دقیق از امپریالیسم آمریکا و دوستان و دشمنان جنبش آزادی‌بخش ملی ایران در میان گروه‌های ملی‌گرا وجود نداشت. بیش‌تر گرایش به سازش بود، تا نبرد رویارو- تا آنجا که اشتباه در شناخت امپریالیسم آمریکا، از عوامل عمده شکست جنبش شد.

۲- پس از شناخت دقیق دشمن، باید با قاطعیت انقلاب با آن برخورد کرد و برای مقابله با توطئه‌های آن، آمادگی رزمی داشت. هرگونه تسامح در این زمینه، دست دشمن را باز خواهد گذاشت، تا توطئه بعدی را در ابعادی وسیع‌تر و کین‌توزانه‌تر تدارک ببیند. دشمن زخم خورده را نباید امان داد، تا حملۀ دوباره را آغاز کند.

در ۲٨ مرداد ١۳۳۲، دشمن از فقدان قاطعیت انقلابی در گروهای ملی‌گرا، حد اعلای بهره‌برداری را به سود خویش کرد و توطئه‌های پیاپی خود را از شکست به پیروزی رساند.

اکنون نیز دشمن از همان تاکتیک در سرکوب انقلاب استفاده می‌کند. توطئه طبس ناکام ماند، طرح نویی ریخت و توطئه همدان را سازمان داد. این توطئه نافرجام ماند، اینک توطئه «جهش مثبت ۸٠» را تدارک می‌بیند. اگر تمامی شاخه‌های نظامی و سیاسی توطئه همدان سرکوب نشود، اگر مردم از نظر سیاسی و نظامی متشکل و مجهز نباشند، انقلاب با بزرگ‌ترین خطر روبه‌رو خواهد شد.

۳- گرانقدرترین درس کودتای ۲٨ مرداد، ضروت اتحاد و همبستگی نیروهای انقلابی است. ایجاد تفرقه میان گروه‌های مبارزه ضدامپریالیست از شگردهای نابکارانه و دیرینه دشمن است.

در روزهای قبل از ۲٨ مرداد ١۳۳۲، بقائی‌ها، خلیل ملکی‌ها، مکی‌ها و شمس قنات‌آبادی‌ها چنان بذر تفرقه کاشتند و چنان هراسی از توده ای‌ها و «خطر کمونیسم» در دل مصدق و هوادارانش برانگیختند، که آن‌ها به هیچ بهایی حاضر به همکاری با حزب تودۀ ایران، این صدیق‌ترین نیروی ضدامپریالیست نشدند و همین پراکندگی نیروها، راز پیروزی دشمن شد.

اکنون نیز، هم بقائی وجود دارد، هم نوآموزان او و هم بقائی‌های دیگر، که در کار اتحاد نیروها با پیگیری تمام اخلال می‌کنند.

باید بتوان بر محیط سوءظن، عدم اعتماد، خصومت، بر نفاق و پراکندگی چیره شد، باید بتوان تمام نیروهای صدیق ضدامپریالیست را، صرف‌نظر از تفاوت در عقاید سیاسی، مسلکی و مذهبی، متحد ساخت، و با این سلاح نیرومند به جنگ دشمن رفت، که در آن صورت پیروزی حتمی است.