Sacco Vanzetti

ساکو و وانزتی

تارنگاشت عدالت

 

برگرفته از: کمینترن
۲۳ اوت ۲۰۲۲

 

قتل‌ قانونی ایالات متحده در سال ۱۹۲۷
 

تاریخ جنبش کارگری و چپ ایالات متحده آمریکا  مملو از رسوایی‌های حقوقی و قتل‌های قانونی است. ۹۵ سال پیش از این در ماه اوت ۱۹۲۷ دستگاه قضائی  طبقاتی و انتقام‌جوی ایالات متحده  سرنوشت  دو رهبر کارگری این کشور یعنی ساکو و وانزتی را رقم زد. روز ۱۰ اوت محکومیت آنها صادر شد و نیمه‌شب ۲۲ / ۲۳ اوت آنها اعدام شدند.

در آغاز قرن ۲۰  سالانه تقریباً ۱ میلیون نفر انسان از اروپا  به دنیای جدید سفر می‌کردند. در سال ۱۹۰۸ بین آنها  دو جوان ایتالیایی به نام نیکولا ساکو (۱۷ ساله) و بارتولومئو وانزتی (۲۰ ساله) حضور داشتند. وانزتی نوشت: رفتیم « تا در آنجا … یک زندگی آزادتر، بهتر و کامل‌تری را بیابیم.» ولی آنها در مقام مهاجرین اقتصادی  در پایین‌ترین پله‌های  جامعه آمریکایی قرار داشتند. وانزتی سپس ناامید و مایوس  از رویاهای از دست رفته خود از واقعیت‌های سختِ «کشور امکانات نامحدود»  نوشت: «ما بطور متناوب  ۱۲ تا ۱۴ ساعت در روز کار می‌کنیم. دستمزد ما  غذای کفک‌زده‌ای بود که سگ حاضر به خوردن آن نبود» وانزتی در جستجوهای خود برای یافتن علل موجود و پاسخ به این اوضاع را در نوشته‌های سوسیالیستی و در کتاب سرمایه و همین‌طور آثار ادبی  ویکتورهوگو و یا امیل زولا  یافت که شبها تا دیر هنگام به مطالعه آن‌ها می‌پرداخت. ساکو به نوبه خود  در عنفوان جوانی در ایتالیا با  افکار سوسیالیستی آشنا شده بود. هردوی آنها به زودی با محافل  چپ (با جنبش آنارشیستی مهاجرین ایتالیایی لوئیجی گالیانی ) ارتباط یافتند  و همین‌طور راه به سندیکا را یافتند تا  با آگاهی طبقاتی  برای بهبود وضعیت خود مبارزه کنند.

ولی به ناگاه روز ۵ مه ۱۹۲۰ زندگی معمولی آنان به پایان رسید. آندو دستگیر شدند. اول به جرم سرقت مسلحانه به یک ماشین انتقال پول متهم شدند و به درخواست دادستان اتهام قتل نیز به آن اضافه شد. خصلت سیاسی  این محاکمه علیه جنبش انقلابی کارگر روزبه روز بیشتر  مشخص می‌شد. و به همین دلیل نیز در رسانه‌های بین‌المللی سرتیترهای قوی‌تر و پژواک گسترده‌تری یافت. آنها ناگهان قبل از هرچیز «تبلیغات‌چی‌های خطرناک سرخ» معرفی شدند و «بلشویسم بین‌المللی» روی سکوی اتهام قرار گرفت. با پیش زمینه انقلاب اکتبر  در ایالات متحده آمریکا  شکار بی‌امان «سرخ‌ها» و «آنارشیست‌ها»  در جریان بود. مهاجرین چپ‌ سیاسی و  یا سندیکالیست‌های فعال در بین مهاجرین گروه گروه از کشور اخراج شدند و یک راست به سرزمین مادری خود اعزام گردیدند و هزاران نفر آنان نیز تحت تعقیب حقوقی قرار گرفتند.

محاکمه مطلقاً پوچ و توخالی بود. ساکو و وانزتی و مدافعین آنان بی پایه بودن نکات اتهام را یکی پس از دیگری به اثبات رساندند. بیشتر از ۱۵۰ شاهد از جمله کارمند کنسولگری ایتالیا تایید کردند  که آن دو نفر در زمان واقعه در محل کاملاً متفاوتی به کار اشتغال داشتند. ولی برعکس به اصطلاح شاهدینی که دادستان احضار کرده بود  کراراً دچار تناقض گفتار شده و یا شهادت خود را بعداً پس گرفتند. ولی حکمی که چندین بار توسط دادگاه‌های تجدیدنظر ردشده بود، سرانجام روز ۹ اوت ۱۹۲۷ توسط دستگاه قضایی طبقاتی  ایالات متحده آمریکا صادر گردید، تصمیمی که قبلاً اتخاذه شده و حکمی که قبل از آغاز محاکمات مشخص شده بود: اعدام هردو رهبر کارگری با صندلی برقی . قاضی وبستر تایر با اشاره به وانزتی  با صراحت گفت: «حتی اگر او جنایتی را که به او نسبت داده می‌شود، مرتکب نشده باشد با این حال از نظر اخلاقی گناه‌کار است  زیرا او دشمن موسسات موجود کشور ما است.» او هنگام بازی گلف به دوستش گفته بود: «دیدی چطور دیروز با این زنازاده آنارشیست رفتار کردم؟ این حکم برای مدتی آنها را سرگرم خواهد کرد.»  دادستان کاتزمان نیز مانند قاضی تایر در ارتباط با سازمان‌های شبه‌فاشیستی و نژاد پرست قرار داشت. در نتیجه حتی  وقتی که  یکی از کارمندان  سابق دستگاه قضایی سوگند خورد  که دستگاه پلیس فدرال  از بیگناهی ساکو و وانزتی اطلاع داشت ولی با این‌حال خواستار  اعدام آندو بود، کمکی به حال دو فرد متهم نکرد و یا وقتی چلستینو مادیروس یک دزد قاتل که به مرگ محکوم شده بود، قبل از اعدام اعتراف کرد که در دزدی مزبور شرکت داشته است و اطمینان خاطر داد که آندو به هیچ نحو در این عملیات شرکت نداشته بودند، باز تغییری در حال آنان بوجود نیاورد. به همین دلیل ساکو در دادگاه نتیجه گرفت: «میدانم، این یک حکم طبقاتی است، حکم طبقه حاکم  علیه طبقه محکوم و درگیری و تقابل این دو طبقه پایان نخواهد یافت … من امروز اینجا هستم، زیرا عضو طبقه محکوم می‌باشم و شما سرکوب‌گرید!»

این مورد  روی زحمتکشان و کارگران آگاه جهان به نحو بی‌سابقه‌ای تاثیر گذارد. این حکم رسوا موج اعتراضات شدیدی را همراه تظاهرات گسترده و اعتصابات همبستگی در سطح جهان به همراه داشت و در مدت کوتاهی درخواست عفو آندو به امضای بیش از یک میلیون نفر آماده شد. نه تنها جنبش سندیکایی و کارگری  که در آن کمونیست‌ها ، سوسیالیست‌ها آنارشیستها  و دیگران با اتحاد و همبستگی عظیمی تا لحظه آخر  برای نجات جان ساکو و وانزتی مبارزه کردند، بلکه همین‌طور  شخصیت‌های نامدار بیشماری  مانند آلبرت اینشتن و یا کورت توخولسکی برای نجات جان آندو رزمیدند. ولی همه این کارها نتیجه‌ای نداشت. در شب ۲۲/۲۳ اوت ۱۹۲۷ مقامات آمریکا  پس از ۷ سال شکنجه قتل قانونی را به انجام رساندند. نیکولا ساکو  در هنگامی که مامورین زندان دولتی چارلزتاون او را به صندلی برقی می‌بستند فریاد زد «زنده باد آنارشی!»

آپتن سینکلر و هاوراد فاست این دو کارگر قائم و استوار را در رمان‌های خود «بوستون» و «ساکو و وانزتی، افسانه‌ای از نیوانگلاند»  به شکل یک تندیس ادبی جاودانه کردند. فرانس یوزف دگنهارد در قلمرو زبان آلمانی سرود مشهور خود «ساکو و وانزتی»را خلق کرد. ناظم حکمت شعری در ثنای آنها سرود و انریکو موریکونه نغمه‌ای را سرود که توسط جون بایز به اجرا درآمد که موسیقی اصلی فیلم Here´s to You بود و به یک سرود بین‌المللی تبدیل شد.

در سال ۱۹۷۷ یعنی درست ۵۰ سال پس از اعدام، توسط فرماندار وقت ماساچوست، مایکل س. دوکاکیس از آنها اعاده حیثیت نسبتاً مقبولی صورت گرفت. گفته شد که آندو  ظاهراً قربانی یک قتل قانونی شدند زیرا  از «یک محاکمه منصفانه برخوردار نبودند، و قاضی و دادستان دادگاه هردو علیه خارجی‌ها و دگراندیشان جانبدار بودند و در دادگاه  جو هسیتری سیاسی حاکم بود. باید از این ببعد برای همیشه هرگونه انگ و تحقیری  نسبت به نام نیکولا ساکو و بارتولومئو وانزتی از میان برود.»