manuchehr_behzadi

جنبش دانشجویان ایرانی راه خود را به پیش می‌گشاید

 
 
 
تارنگاشت عدالت

 

 نویسنده: منوچهر بهزادی
برگرفته از: دنیا، نشریۀ سیاسی و تئوریک کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران، سال اول، دوره سوم، ‏شماره ۶
آذر ماه ١٣۵٣‏

 

به مناسبت ١۶ آذر، روز شهیدان دانشجو
 
 

جنبش دانشجویی بخشی از جنبش عمومی ضد امپریالیستی و دمکراتیک مردم ایران است. در این واقعیت ‏تردیدی نیست. ولی با گفتن و تصدیق این واقعیت، مسأله حل نمی‌شود. جنبش دانشجویی فقط زمانی ‏واقعاً بخشی از جنبش عمومی ضد امپریالیستی و دمکراتیک مردم ایران است که با مبارزه صنفی و ‏سیاسی خود به تقویت و پیشرفت جنبش ضد امپریالیستی و دمکراتیک مردم ایران کمک کند.

١۶ ‏آذر، روز شهیدان دانشجو فرصت مناسبی است برای آن‌که همراه با بزرگداشت شهیدان دانشجو- که به ‏برکت رژیم ترور و اختناق تعدادشان از آن سه تنی که در روز تاریخی ‏١۶ آذر ١۳۳۲ جان خود را در نخستین ‏جنبش اعتراضی بر ضد رژیم کودتا از دست دادند، اینک به ده‌ها تن می‌رسد- تجارب مبارزات دانشجویی ‏جمع‌بندی شود و این جمع‌بندی فرا راه مبارزات آینده قرار گیرد. در واقع این بهترین تجلیلی است که می‌توان ‏از دانشجویان شهید کرد. زیرا شهیدان دانشجو جان خود را، گرانبهاترین سرمایه زندگی خود را، قهرمانانه و ‏بی‌دریغ برای آن ایثار کردند که جنبش را به پیش برانند. اگر مبارزان دانشجو بتوانند با درس گرفتن از مبارزات ‏گذشته، جنبش را گسترش دهند و گام به گام به پیش برانند، پیمان خویش را با پیشتازان شهید خود به ‏راستی و درستی تجدید کرده اند.‏

حزب تودۀ ایران، حزب طبقۀ کارگر ایران، که همواره در جنبش دانشجویان ایرانی نقش اساسی و گاه ‏قطعی داشته است، از یک سو از جنبش دانشجویان ایرانی برای نیل به هدف‌های صنفی و سیاسی خاص ‏آن پشتیبانی می‌کند و از سوی دیگر جنبش دانشجویان ایرانی را به سود جنبش عمومی ضد امپریالیستی ‏و دمکراتیک مردم ایران، به سود نهضت کارگری ایران تقویت می‌نماید. مصطفی بزرگ نیا و مهدی ‏شریعت رضوی توده‌ای که در کنار احمد قندچی مصدقی با گلوله قزاقان شاه شهید شدند و هوشنگ ‏تیزابی که راه حزب تودۀ ایران را برگزید و مانند عده‌ای از دانشجویان هوادار «مجاهدین خلق» و «چریک‌های ‏فدایی خلق» زیر شکنجه سازمان امنیت شاه به شهادت رسید، پیوند حزب تودۀ ایران را با جنبش ‏دانشجویان ایرانی، پیوند دانشجویان توده‌ای را با سایرین مبارزان دانشجو با خون خود آبیاری کرده اند. با ‏پیروزی از آن وظیفه و این پیوند است که به مناسبت ‏١۶ آذر، در برابر خاطره تابناک شهیدان دانشجو سر ‏تعظیم فرود می‌آوریم و در همان حال می‌کوشیم سهم خود را در جمع‌بندی تجربه مبارزات گذشته ‏دانشجویی برای گسترش و تعمیق مبارزات آینده با بیان برخی نکات در این زمینه، ادا کنیم.‏

گسترش روزافزون جنبش دانشجویی در ایران
خصلت ضد امپریالیستی و دمکراتیک جنبش دانشجویی در ایران و سهم مؤثری که این جنبش در نهضت ‏عمومی ضد امپریالیستی و دمکراتیک مردم داشته، همیشه مایه نگرانی ارتجاع ایران و امپریالیسم ‏پشتیبان وی بوده و نفرت و کینه آن‌ها را نسبت به این جنبش برانگیخته است. کودتای ۲٨ مرداد ١٣٣۲ ‏فرصت مناسبی برای ارتجاع ایران و امپریالیسم بود که از دانشجویان مبارز ایران انتقام بگیرند و آرزوی دیرینه ‏خود را با سرکوب جنبش دانشجویان ایرانی عملی سازند. به خون کشیدن تظاهرات دانشجویان دانشگاه ‏تهران در ‏١۶ آذر ١٣٣۲ نخستین ضربه برای نیل به این هدف بود. ولی بدیهی است که رژیم کودتا به این ‏نخستین ضربه، با وجود سنگینی و خونین بودن آن، اکتفا نکرد. در این بیست سالی که از رژیم کودتا ‏می‌گذرد، دانشگاه‌های ایران عملاً تحت نظارت سازمان امنیت قرار گرفته، بارها اشغال شده و چندین بار و ‏چندین ماه تعطیل گردیده اند، صدها و صدها نفر از دانشجویان از دانشگاه‌ها اخراج شده، به عنوان ‏‏«مجازات» به خدمت سربازی اعزام گردیده و به زندان افتاده و ده‌ها نفر در برخورد با پلیس، زیر شکنجه و در ‏میدان‌های اعدام به قتل رسیده اند. رژیم در همان حال این ترور پلیسی را با عوام‌فریبی‌های ابلهانه و گاه ‏زیرکانه نیز همراه ساخته است. ولی اینک پس از بیست سال به جرأت می‌توان گفت که رژیم ترور و اختناق ‏در سرکوب و یا جلب جنبش دانشجویان ایرانی با شکست قطعی روبه‌رو شده است، زیرا هم آن ترور و هم ‏این مردم‌فریبی به تنهایی نشانه آنست که جنبش دانشجویان ایرانی وجود دارد، و نه فقط وجود دارد، بلکه ‏هم در سطح و هم در عمق به طور روزافزونی گسترش می‌یابد.‏

صرف‌نظر از واکنش رژیم، تظاهر گسترش در سطح را می‌توان در تعدد و افزایش اعتراضات و تظاهرات ‏دانشجویان به مناسبت‌های مختلف و در فرصت‌های گوناگون، در کشانده شدن قشرهای جدیدی از ‏دانشجویان به مبارزه، در همگانی شدن مبارزه در تمام دانشگاه‌های ایران، و تظاهر گسترش در عمق را ‏می‌توان از رشد آگاهی قشرهای هر چه وسیع‌تری از دانشجویان، در عمیق‌تر شدن خصلت ضد ‏امپریالیستی و دمکراتیک مجموعه جنبش، در پختگی شعارها، شیوه‌ها و اقدام‌ها مشاهده کرد. و اگر توجه ‏داشته باشیم که این گسترش در سطح و در عمق علی‌رغم تشدید رژیم ترور و اختناق صورت می‌گیرد، ‏اهمیت آن بیش‌تر می‌شود. بررسی علل این تکامل است که می‌تواند جنبش را باز هم به سطح عالی‌تری ‏ارتقاء دهد.‏

رشد آگاهی دانشجویان
آگاهی دانشجویان نسبت به گذشته افزایش یافته و هم‌چنان رو به افزایش است. این واقعیت را در سه ‏زمینه می‌توان مشاهد کرد:‏

‏١- رژیم، ترور پلیسی را با عوام‌فریبی و حتا اقدامات معین رفرمیستی همراه ساخته است. هدف رژیم ‏آنست که از یک طرف با تهدید و ارعاب و از طرف دیگر با تحبیب و تطمیع دانشجویان را یا به سود خود جلب ‏کند و یا لاقل آن‌ها را وادار به سکوت نماید. ولی رژیم در هر دو زمینه با شکست قطعی روبه‌رو شده است. ‏ترور پلیسی با وجود تلفات و قربانی‌های فراوانی که به همراه داشته، نتوانسته است مقاومت دانشجویان ‏را در هم شکند و جنبش دانشجویی را سرکوب کند، و ناباوری به «انقلاب شاه و مردم» در میان قشرهای ‏هر چه وسیع‌تری از دانشجویان گسترش می‌یابد. دانشجویان به سیاست ضد ملی و ضد دمکراتیک رژیم ‏بیش از پیش پی می‌برند و برای مبارزه بر ضد این سیاست بیش از پیش آمادگی نشان می‌دهند.‏

‏٢- جنبش دانشجویی در ایران، بر انحرافات، کج‌روی‌ها و اشتباهات در داخل خود غلبه می‌یابد. تظاهر این ‏رشد را از جمله در توجه به مبارزه صنفی و انتخاب شعارهای مناسب صنفی، در پیوند دادن مبارزه صنفی و ‏مبارزه سیاسی، در انتخاب شعارهای مناسب سیاسی، در تلفیق مبارزه مخفی و علنی، در گسترش پیوند ‏با توده‌های مردم، در تلاش برای متحد ساختن نیروهای ضد امپریالیستی و ضد دیکتاتوری می‌توان مشاهده ‏کرد.‏

‏۳- گرایش به افکار سوسیالیستی رو به افزایش است. این گرایش را هم در سطح و هم در عمق می‌توان ‏مشاهده کرد. در سطح به این معنی که سوسیالیسم به عنوان تنها راه واقعی برای نیل به تحول بنیادی در ‏جامعه، برای ساختمان جامعه‌ای آزاد و مستقل و فارغ از استثمار، فقر و جهل از طرف قشرهای هر چه ‏وسیع‌تری از دانشجویان پذیرفته می‌شود. در عمق به این معنی که در میان انواع سوسیالیسمی ‌که وجود ‏دارد و عرضه می‌شود، گرایش به سوسیالیسم علمی، گرایش به مارکسیسم- لنینیسم روزافزون است.‏

پیوند مبارزه صنفی و مبارزه سیاسی
پیوند بین مبارزه صنفی و مبارزه سیاسی یکی از بغرنجی‌های هر جنبش توده‌ای است، و جنبش ‏دانشجویان ایرانی به نوبه خود با این بغرنجی مواجه بوده و هست. اگر توجه داشته باشیم که جنبش ‏دانشجویی، مانند هر جنبش توده‌ای دیگر، از افرادی با درجات گوناگونی از آگاهی سیاسی و اجتماعی و یا ‏وابستگی‌های گوناگون سیاسی و ایدئولوژیک تشکیل می‌شود، آن وقت مسأله اصلی در این پیوند آنست ‏که چگونه می‌توان اکثریت هر چه وسیع‌تری از دانشجویان را نه فقط به مبارزه در راه تحقق خواست‌های ‏مشترک صنفی، بلکه در عین حال به مبارزه در راه خواست‌های مشترک سیاسی جلب کرد. به سخن دیگر ‏چگونه می‌توان همان خصلت توده‌ای را که هر مبارز صنفی داراست- و باید دارا باشد-  در مبارزه سیاسی ‏نیز حفظ کرد . و این البته کار ساده‌ای نیست.‏

حل درست و موفقیت‌آمیز این مسأله قبل از هر چیز به سطح و درجه رشد مجموعه جنبش و به آگاهی، ‏کاردانی و نیروی پیشاهنگ جنبش وابسته است. به همین جهت در این زمینه امکان بروز دو انحراف وجود ‏دارد: انحراف راست از جانب کسانی است که مبارزه صنفی را مطلق می‌کنند و می‌خواهند جنبش ‏دانشجویی را به مبارزه در راه خواست‌های صنفی محدود سازند، و انحراف «چپ» از جانب کسانی است ‏که مبارزه سیاسی را مطلق می‌کنند و می‌خواهند از جنبش دانشجویی حزب خاص یا ایدئولوژی خاص ‏بسازند. در اینجا البته صحبت بر سر بروز اشتباه در این هر دو زمینه نیست، که ممکن است در این یا آن ‏مورد معین از جانب مبارزان دانشجو و حتا پیشاهنگ نیز روی دهد. مسأله بر سر برخورد اصولی به ماهیت، ‏خصلت و وظایف جنبش دانشجویی است که از یک سیستم فکری سرچشمه می‌گیرد. بر این اساس ‏است که مظهر انحراف راست معمولاً عناصر سازشکار و وابستگان به رژیم اند و مظهر انحراف «چپ» عناصر ‏و گروهای چپ‌رو و چپ‌نما.‏

تا همین گذشته نزدیک چپ‌روی در جنبش دانشجویان ایرانی انحراف عمده بود. این انحراف به طور عمده به ‏صورت نفی مبارزه صنفی، نفی استفاده از امکانات علنی و طرح آن شعارهای سیاسی که یا فقط ‏پیشاهنگ را جلب می‌کرد و یا در لحظه و مورد معین اصولاً نامناسب و نادرست بود، بروز می‌کرد. نتیجه این ‏بود که اقدام محدود می‌ماند، پیروزی ولو نسبی به دست نمی‌آمد، تلفات بیش از اندازه بود و گاه به رژیم ‏برای سرکوب خشونت‌آمیز جنبش بهانه می‌داد.‏

ولی از چندی پیش با منفرد شدن منظم عناصر منحرف، با تصحیح اشتباه از جانب عناصر اشتباه‌کار، ولی ‏صادق و با حسن نیت، با تجربه‌اندوزی از مبارزات گذشته، توجه به مبارزه صنفی و تلفیق ماهرانه مبارزه ‏صنفی با مبارزه سیاسی بیش از پیش افزایش می‌یبد. مبارزان دانشجو بیش از پیش در می‌یابند که چگونه ‏مبارزه صنفی به افزایش آگاهی توده‌های دانشجو، به کشاندن آن‌ها به مبارزات اجتماعی و به تشکل آن‌ها ‏کمک می‌کند. آن‌ها درمی‌یابند که چگونه مبارزه صنفی در شرایط ترور و اختناق می‌تواند به سرعت به ‏مبارزه سیاسی تبدیل شود و تبدیل هم می‌شود. آن‌ها بیش از پیش لحظه مناسب را برای طرح شعارهای ‏سیاسی مناسب و تلفیق آن با شعارهای صنفی مناسب می‌یابند و از آن با مهارت استفاده می‌کنند. پیوند ‏دادن اعتراض به خرید اسلحه از آمریکا و بند و بست با کنسرسیوم غارتگر یا خواست لغو جق ثبت کنکور ‏عمومی، اعتراض به شهریه‌های سرسام‌آور و طرد سازمان امنیت از ساحت دانشگاه، که در دو سال ‏گذشته صورت گرفت، انعکاسی از این واقعیت است. درستی و ثمربخشی چنین روش را در گسترش ‏جنبش دانشجویی در مبارزه به خاطر این خواست‌ها و نظایر آن می‌توان مشاهده کرد.‏

تلفیق مبارزه مخفی و مبارزه علنی
در شرایط ترور و اختناق ضرورت وجود سازمان‌های مخفی حتمی است. بدون سازمان مخفی هیچ مبارزه‌ای ‏از پیش نمی‌رود. در همان حال استفاده از امکانات قانونی و علنی برای پیشبرد مبارزه نیز تردیدناپذیر است، ‏زیرا بدون این استفاده، امکان تماس با توده‌ها، امکان تجهیز و تشکل و به مبارزه کشاندن توده‌ها به حداقل ‏تقلیل می‌یابد. و این مانع گسترش مبارزه است.‏

نکته دیگر این‌که در شرایط ترور و اختناق سازمان‌های مخفی علی‌الاصول سازمان‌های سیاسی هستند، ‏چون هرگونه فعالیت علنی از آن‌ها سلب شده است، سازمان‌های توده‌ای باید علنی باشند چون در غیر ‏این صورت خصلت توده‌ای خود را از دست می‌دهند. ولی رژیم ترور و اختناق حتا فعالیت علنی سازمان‌های ‏توده‌ای دمکراتیک را هم تحمل نمی‌کند. در شرایطی اصولاً هر گونه فعالیت علنی را ممنوع می‌کند (مانند ‏سال‌های پس از کودتای ۲۸ مرداد) و در شرایطی که مجبور می‌شود، فقط به سازمان‌های توده‌ای ساخته ‏خود و یا تحت کنترل خود اجازه فعالیت علنی می‌دهد (مانند وضع کنونی) در چنین شرایطی وظیفه ‏سازمان‌های سیاسی مخفی و مبارزان انقلابی آنست که در عین مبارزه برای تشکیل سازمان‌های توده‌ای ‏علنی، در سازمان‌های موجود، ولو آن‌که ساخته رژیم و یا تحت کنترل رژیم باشند، فعالانه شرکت کنند و از ‏تمام امکانات این سازمان‌ها برای دفاع از منافع توده‌ها، برای آگاه ساختن آن‌ها، برای تجهیز و تشکل آن‌ها و ‏برای جلب آن‌ها به فعالیت انقلابی استفاده کنند.‏

در جنبش دانشجویی در ایران تا همین گذشته نزدیک استفاده از امکانات قانونی و علنی و شرکت در ‏سازمان‌های علنی ساخته و یا تحت کنترل رژیم، به عنوان این‌که گویا این روش انقلابی نیست، رد می‌شد. ‏ولی با غلبه بر چپ‌روی، اینک به تدریج توجه به استفاده از امکانات قانونی و علنی و تلفیق مبارزه مخفی و ‏علنی افزایش می‌یابد. توجه به این مسأله امکانات جدیدی را برای گسترش جنبش دانشجویی به وجود ‏آورده و می‌آورد.‏

پیوند جنبش دانشجویی با جنبش خلق
جنبش دانشجویی بخشی از جنبش عمومی ضد امپریالیستی و دمکراتیک مردم ایران است. در این واقعیت ‏تردیدی نیست. ولی با گفتن و تصدیق این واقعیت، مسأله حل نمی‌شود. جنبش دانشجویی فقط زمانی ‏واقعاً بخشی از جنبش عمومی ضد امپریالیستی و دمکراتیک مردم ایران است که با مبارزه صنفی و ‏سیاسی خود به تقویت و پیشرفت جنبش ضد امپریالیستی و دمکراتیک مردم ایران کمک کند. و این فقط ‏زمانی ممکن است که مبارزه صنفی و سیاسی جنش دانشجویی با منافع و مصالح جنبش ضد ‏امپریالیستی و دمکراتیک مردم ایران منطبق باشد، که جنبش دانشجویی از خواست‌ها و مبارزات سایر ‏طبقات و قشرهای ضد امپریالیست و دمکراتیک پشتیبانی کند و بتواند متقابلاًً پشتیباتی طبقات و قشرهای ‏ضد امپریالیست و دمکراتیک را از خواست‌ها و مبارزات خود جلب نماید. به سخن دیگر، فقط حفظ و تحکیم و ‏گسترش پیوند جنبش دانشجویی با جنبش خلق است که می‌تواند هم برای حفظ و تعمیق خصلت ضد ‏امپریالیستی و دمکراتیک جنبش دانشجویی و هم برای پیروزی مبارزه صنفی و سیاسی جنبش دانشجویی ‏تضمین جدی و واقعی باشد. علاوه بر این اگر درست است که تأمین رهبری طبقه کارگر در جنبش ضد ‏امپریالیستی و دمکراتیک ضامن پیروزی نهایی و قطعی جنبش و تعیین کننده تکامل آتی جنبش به سوی ‏سوسیالیسم است، آن وقت جنبش دانشجویی نیز به عنوان بخشی از جنبش عمومی ضد امپریالیستی و ‏دمکراتیک مردم ایران می‌باید رهبری طبقه کارگر را بپذیرد و برای تحکیم پیوند با جنبش کارگری بکوشد.‏

در گذشته ضمن این‌که در لزوم پیوند جنبش دانشجویی با جنبش خلق ابراز تردید می‌شد، ولی بروز برخی ‏پدیده‌های انحرافی، منفی و ناسالم عملاً این پیوند را در خطر سستی قرار می‌داد. طرح شعارها و دست ‏زدن به اقداماتی که نمی‌توانست پشتیبانی خلق را جلب کند و اصولاً عدم توجه کافی به جلب و پشتیبانی ‏خلق از جنبش دانشجویی، عدم توجه کافی به پشتیبانی عملی از مبارزات طبقات و قشرهای مختلف ‏مردم، اغراق در «رسالت تاریخی» جنبش دانشجویی تا حد نفی نقش رهبری طبقه کارگر از جمله تظاهرات ‏بروز این پدیده‌ها و از جمله عوامل بروز این خطر بود.‏

ولی قبل از هر چیز تجربه به مبارزان دانشجو اثرات شگفت‌انگیز پیوند جنبش دانشجویی با جنبش خلق را ‏نشان داد، که بهترین نمونه آن اعتصاب و تظاهرات چند روزه در تهران در سال ١٣۴٨ علیه گرانی بلیط ‏اتوبوس بود. در این اعتصاب و تظاهر، مبارزه دانشجویان و سایر قشرهای مردم به معنی واقعی کلمه در هم ‏آمیخت و نتیجه آن یک جنبش همگانی بود که تا آن تاریخ نظیر نداشت. این‌که این جنبش علی‌رغم ترور ‏پلیسی پیروز هم شد، دلیل دیگری بر تأیید این واقعیت بود که در برابر جنبش همگانی و متحد خلق هیچ ‏نیرویی قادر به مقاومت نیست.‏

براساس همین تجربیات و با غلبه بر پدیده‌های منفی است که پیوند جنبش دانشجویی با جنبش خلق ‏بیش از پیش تحکیم می‌شود و مبارزان دانشجو با در خدمت خلق قراردادن جنبش دانشجویی، با قبول ‏تقش رهبری طبقه کارگر در جنبش ضد امپریالیستی و دمکراتیک، هم جنبش دانشجویی را تقویت می‌کنند ‏و به پیش می‌رانند و هم سهم شایسته خود را در جنبش ضد امپریالیستی و دمکراتیک مردم ایران ادا ‏می‌کنند.‏

اتحاد نیروهای ضد امپریالیستی و ضد دیکتاتوری
تشتت فکری و تفرقه سازمانی بین نیروهای ضد امپریالیستی و ضد دیکتاتوری انعکاس خود را در جنبش ‏دانشجویی نیز یافته است، و جز این هم نمی‌تواند باشد. حتا گاه- به دلایل معین- این تشتت و تفرقه در ‏جنبش دانشجویی آشکارتر و شدیدتر به چشم می‌خورد. آن عواملی که در بروز این تشتت و تفرقه و حفظ ‏آن دخالت دارند، یعنی ضعف عمومی جنبش، ضعف عمومی حزب طبقه کارگر، ضعف عمومی سازمان‌های ‏اپوزیسیون غیرپرولتری، فقدان آزادی‌های دمکراتیک، فعالیت خرابکارانه و نفاق‌افکنانه امپریالیسم و ارتجاع، ‏آنتی‌کمونیسم و غیره، در جنبش دانشجویی هم دست اندر کارند.‏

این‌که این تشتت و تفرقه تا چه حد برای جنبش دانشجویی زیانبخش است- و تاکنون چه لطماتی به ‏جنبش زده است- و این‌که شرط اساسی هر موفقیت و پیشرفت واقعی تأمین اتحاد تمام نیروهای ضد ‏امپریالیستی و ضد دیکتاتوری در جنبش دانشجویی است، نیازی به تأکید ندارد. در برخورد با این واقعیت ‏است که تلاش امیدبخشی از جانب مبارزان صدیق و آگاه دانشجو برای تأمین اتحاد در داخل جنبش ‏دانشجویی صورت می‌گیرد. و اگر درست است که پدیده‌های منفی و مثبت در یک بخش از جنبش می‌تواند ‏به بخش‌های دیگر جنبش نیز منتقل گردد و اثرات خود را در سایر بخش‌ها نیز باقی گذارد، آن وقت تلاش ‏برای اتحاد نیروهای ضد امپریالیستی و ضد دیکتاتوری در داخل جنبش دانشجویی و موفقیت در این زمینه ‏می‌تواند منشأ آثار مثبت در همین زمینه در سایر بخش‌ها و در مجموعه جنبش ضد امپریالیستی و ‏دمکراتیک مردم ایران گردد.‏

جنبش دانشجویی در ایران راه خود را به پیش می‌گشاید*‏
براساس این بررسی کوتاه می‌توان به این نتیجه رسید که جنبش دانشجویی در ایران به رغم ترور پلیسی ‏و عوام‌فریبی‌های رژیم و با وجود مشکلات عینی و ذهنی که در برابر خود داشته و دارد، گسترش می‌یابد و ‏وارد مرحله کیفی نوینی می‌شود. روشن است که برای مقابله با ترور پلیسی، برای افشاء عوام‌فریبی‌های ‏رژیم، برای غلبه بر مشکلات عینی و ذهنی، برای از بین بردن تمام آثار پدیده‌ها، افکار و اعمال منفی در ‏داخل جنبش دانشجویی هنوز باید تلاش فراوانی کرد. ولی آنچه در این مرحله مهم است این واقعیت است ‏که جنبش دانشجویی در ایران در پیج و خم مبارزه راه خود را به پیش می‌گشاید، هر روز نیروی بیش‌تری ‏می‌گیرد و به سطح عالی‌تری ارتقاء می‌یابد.‏

دانشجویان آگاه و مترقی- و در نخستین صفوف آن‌ها دانشجویان توده‌ای- همان‌طور که تاکنون، به عنوان ‏عامل ذهنی، نقش اساسی در این راهگشایی داشته اند، در آینده نیز به مبارزه اصولی، پیگیر و فداکارانه ‏خود برای پیشرفت جنبش دانشجویی ایرانی ادامه خواهند داد.‏

 

‏—————————–‏
‏* این بررسی فقط به جنبش دانشجویی در ایران اختصاص دارد. در باره جنبش دانشجویان ایرانی در خارج ‏از کشور، که دارای ویژگی‌های خاص خویش است، تاکنون جداگانه مطالب گوناگون و متعددی در نشریات ‏حزب ما انتشار یافته است. برای اطلاع در این زمینه، ما به ویژه مطالعۀ شماره‌های مجله «پیکار» و ‏جزوه‌های «ما و کنفدراسیون» و «بازهم ما و کنفدراسیون» را به خوانندگان گرامی ‌توصیه می‌کنیم.‏