yaman

راهبرد جدید آمریکا در یمن

 
 
تارنگاشت عدالت
 
 
نویسنده: ویکتور میخین
مترجم: م. قربانی
برگرفته از: نیو ایسترن آوتلوک
۲۱ مارس ۲۰۲۳
 
 

به نظر می‌رسد آمریکا به دنبال اعمال سیاست قدیمی غارت منابع طبیعی یمن است، جایی که همین آمریکایی‌ها مسؤول ایجاد بیش از یک سال جنگ داخلی در آنجا بوده اند. این چیزیست که فرماندهی مرکزی نیروی دریایی ایالات متحده (ناوسنت-NAVCENT)، ناوگان پنجم آمریکا، و نیروهای مشترک دریایی (سی ام اف- CMF) پس از پایان انجام مأموریت اخیرش در مناطق المهره و حَضْرَمَوْتُ از آن خبر می‌دهد.

یمن به اندازه کافی نفت و گاز طبیعی برای تأمین نیازهای داخلی و نیز صادرات دارد. این دقیقاً کمبود شدیدی‌ست که ایالات متحده و متحدین غربی‌اش پس از آغاز جنگ در اوکراین با آن روبه‌رو شدند. رهبر انصارالله، عبدالمالک الحوثی در یکی از سخنرانی‌های اخیرش بیان کرد که واشینگتن پایگاه‌های نظامی در مناطق حضرموت و المهره در شرق یمن ایجاد کرده است. وی گفت که فرمانده ناوگان پنجم آمریکا همراه با دیپلمات‌های آمریکایی در پایگاه‌های غیر قانونی ائتلاف آمریکا-عربستان سعودی در منطقه المهره فرود آمدند.

دریابان برَد کوپر و استیون اچ فاگین سفیر آمریکا در دولت نیابتی عربستان-ساخته جنبش عدن، با نقض آشکار استقلال یمن، به الغیضه مرکز شهر المهره سفر کردند. بنا بر گزارش‌های منابع مطمئن، هیأتی از سران نظامی آمریکا، کوپر و سفیر آمریکا را در فرودگاه الغیضه، که به یک پایگاه نظامی نیروهای آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی در دریای عربی تبدیل شده است، همراهی کردند. به علاوه، آن‌ها درباره «مسایل دریایی» با ائتلاف طرفدار آمریکا-سعودی و فرماندار خودخوانده آن محمد بن یاسر مذاکره کردند.

از سال ۲۰۱۸، این فرودگاه از سوی «فرمانده گارد ساحلی» ائتلاف آمریکا-سعودی اشغال شده است. ائتلاف آمریکا-سعودی از سال ۲۰۱۵ با مصونیت و سؤاستفاده از فقدان ساده‌ترین ابزار‌های دفاع هوایی یمن این کشور را مورد بمباران قرار داده است. گزارش‌ها حاکی‌ست که رفت‌وآمدهای نظامی آمریکا پس از ملاقات محمد بن یاسر با مقامات آمریکایی در ریاض، پایتخت سعودی صورت گرفت. آن‌ها درباره وظایف جدید سربازان آمریکایی مستقر در فرودگاه الغیضه بحث و گفت‌وگو کردند که ظاهراً شامل «مبارزه با قاچاق»، و «خنثی کردن عملیات بالقوه تروریستی» می‌شد.

کشورهای اشغالگر آمریکا و انگلستان ادعا می‌کنند کنترل منابع نفت و گاز اخیراً بر مناطق نفت‌خیز المهره و حضرموت، شبوه و مأرب در شرق یمن متمرکز شده اند. از هنگام اوج‌گیری جنگ اوکراین در سال گذشته، ایالات متحده و کشورهای اروپایی اشتیاق زیادی به مناطق شرقی یمن نشان داده و بر تلاش‌های خود شدت بخشیده اند. حوادث اخیر در نتیجه تحریم‌های بی‌معنای خود غرب علیه صنعت نفت روسیه به دنبال جنگ در اوکراین منجر به کمبود نفت و گاز شد.

بر مبنای گزارش‌های رسانه‌های سعودی، پنتاگون دو پایگاه نظامی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) را زیر حوزه اختیار قضایی دولت طرفدار ائتلاف سعودی حفظ کرد، به ویژه در شهر مُکلّا در ناحیه فرمانداری حضرموت. حضور پنتاگون در این ناحیه ظاهراً، آن‌طور که رسانه‌های غربی ادعا می‌کنند، به منظور «حفظ همکاری‌های دو جانبه و چند جانبه دریایی» است، اما واقعیات خلاف آن‌را آشکار می‌سازند.

یمن حضور نیروهای خارجی در خاک خود را اشغال می‌داند، و این سؤال را مطرح می‌کند که چرا این تعداد غیرمعمول پایگاه‌های نظامی خارجی در آنجا وجود دارد. آیا جهان اکنون در حال تجربه وضعیتی مشابه آن چیزیست که در شمال سوریه رخ داده است، وضعیتی که در آن آمریکا میلیاردها (دلار) ذخایر ملی را به سرقت برده است و میلیون‌ها سوری را از آن محروم کرده است؟ بنا بر اظهارات الحوثی، ایالات متحده به طور فعال در تلاش است تا مانع مذاکره میان عربستان سعودی و یمن برای پایان دادن به جنگ در کشور (میانجی) عمان بشود، جنگی که هم‌زمان به دو کشور شدیداً خسارت می‌زند. وی می‌افزاید: «آمریکا در پی عقیم گذاشتن کوشش‌های عمان است، یعنی، دور نگه داشتن ائتلاف از هر گونه توافق یا تفاهمی، و این کاملاً غیر قابل پذیرش است.»

کارشناسان می‌گویند این امری است طبیعی، زیرا دستیابی به یک توافق جامع سیاسی پایان جنگ را در پی خواهد داشت. پایان جنگ هم ضرورت خروج نیروهای خارجی، به سرکردگی ارتش‌های آمریکا و انگلستان از سواحل شرقی و جنوبی یمن را ضروری می‌سازد. به این دلیل و دلایل دیگر، ایالات متحده و بریتانیا به جدّ می‌کوشند مذاکرات را متوقف کنند و مانع از به نتیجه رسیدن آن شوند. به عبارت دیگر، غرب تقلّا می‌کند همان سیاست قدیمی استعماری خود، غارت دیگر کشورها و مردم را اعمال کند، درست همان‌طور که در دو قرن پیش انجام می‌داد.

علاوه براین، یمن یکی از مهم‌ترین نقاط استراتژیک در منطقه غرب آسیا است. یمن دارای خط ساحلی طولانی در دریای سرخ و با اهمیت‌ترین و سودآورترین خروجی‌های خلیج عمان و دریای عربی است که تا بخش دیگر خلیج امتداد دارد. روشن است که آمریکا خواهان مهار این کشورها و ایجاد پایگاه‌های نظامی در آن‌هاست تا اهداف شیطانی خود و به بردگی کشاندن کشورهای این منطقه حیاتی را به اجرا گذارد.

سرشت رابطه مناطق تحت اشغال غرب در یمن، هم‌چنین مناسبات عربستان سعودی و امارات متحده عربی با یمن نیز مهم و حیاتی است. نکته اساسی اینست که دولت دست نشانده در یمن که با کمک ائتلاف آمریکا-سعودی در یمن ایجاد شده است، تنها به بقای خود می‌اندیشد، نه استقلال کشور. اگر قدرتی که از سوی آمریکا و متحدین منطقه‌ای آن تشکیل شده است صدای مستقلی داشت، اشغال نظامی و پایگاه‌های دریایی، تحریم یا نقشه تصاحب منابع طبیعی کشور وجود نمی‌داشت. در هر صورت، چنان‌که واقعیت‌های متعدد نشان می‌دهند، دولت دست نشانده شریک و ناقض تمامیت ارضی و استقلال یمن است.

تحلیل‌گران استدلال می‌کنند که پایگاه‌های نظامی بیگانه، که «رهبر انصارالله» آن‌ها را مناطق اشغالی توصیف می‌کند، احتمالاً به این دلیل آنجا هستند که کنترل آمریکا-سعودی را در کشور تقویت و حفظ کنند. برخی دیگر معتقدند که کاملاً معقول است که رزمندگان یمنی اکنون پس از هشت سال مقاومت بی‌امان به پایگاه‌های بیگانه حملات مهلک وارد سازند. خوشبختانه حوثی‌ها به نیازهای خود دسترسی دارند: تجربه نظامی، تسلیحات و ادوات نظامی، حمایت داخلی، و همدردی جامعه بین‌المللی، که هم‌اکنون در سازمان ملل بر سر محکوم کردن تجاوز آمریکا-سعودی علیه مردم یمن در حال گفت‌وگو هستند.

در حالی‌که ایالات متحده مشغول متوقف کردن مذاکرات در عمان است، صنعا مدعی‌ست که همه توانایی‌های نظامی‌اش را گسترش داده است و تمام شاخه‌های نظامی برای مرحله بعدی آمادگی دارند، مرحله‌ای که می‌تواند منجر به «گزینه عملیات نظامی تمام‌عیار» بشود. «اقدامات» کنگره آمریکا، که بر پایان دادن بر کمک نظامی به ریاض «اصرار» داشت، و تمام اظهارات رسمی بایدن مبنی بر پایان دادن به پشتیبانی از ارتش سعودی، اکنون کاملاً بی‌ثمر بودن خود را نشان داده است. روزنامه تهران نیوز در ایران خاطرنشان می‌کند که این صرفاً تلاشی برای منحرف کردن توجه از انتقادات فزاینده از اقدامات جنایتکارانه ائتلاف آمریکا-سعودی در یمن است. آمریکا، با وجود شکست‌هایش در جنگی که در اوکراین آغاز کرده است، هنوز مایل است به جنگ و حضور نظامی‌اش در المهره و حضرموت ادامه دهد.

به گمان مفسرین عربستان سعودی، با کمک آمریکا و مقام‌های محلی، تقریباً همه ناحیه المهره را در کنترل خود دارند. نیروی دریایی آمریکا اخیراً پایگاه خود را به طور چشم‌گیری در یمن گسترش داده است، و منابع متعددی صحبت از همکاری‌های فزاینده اسرائیل می‌کنند. این وضعیت تحلیل‌گران بسیاری را در مقابل این سؤال قرار داده است که آیا آمریکا می‌خواهد یمن را به سوریه دیگری تبدیل کند. فقط زمان پاسخ آن‌را خواهد داد.

اما، نیروهای رزمنده یمن نشان داده اند که توانایی مقابله با تهدیدها را دارند و در سال‌های اخیر شعارها و تبلیغات خود را به شدت در جهت عملیات تهاجمی معطوف کرده اند. الحوثی، رهبر انصارالله، هشدار می‌دهد که از آغاز تجاوز تاکنون «توان نظامی ما افزایش یافته است» و می‌افزاید: «اگر به سناریوی امروز در مقایسه با آغاز حمله سال‌های پیش نظر بیاندازیم، شاهد تفاوتی اساسی خواهیم بود.»

دبیرکل سازمان ملل، آنتونیو گوترش، از جامعه جهانی خواست مبلغ ۴.۳ میلیارد دلار به منظور کمک به نیازهای ۱۷.۱ میلیون نفر مردم یمن اختصاص داده شود. او گفت، بدون کمک مستمر از خارج، زندگی میلیون‌ها یمنی به خطر خواهد افتاد و تلاش‌ها برای حل مشکل جنگ با چالش‌های بیش‌تری روبه‌رو خواهد بود.» پیش‌تر، در اواسط ماه ژانویه، شورای امنیت سازمان ملل متحد به منظور گفت‌وگو درباره وضعیت یمن نشستی برگزار کرد. در آن اجلاس،‌ هانس گراندبرگ، فرستاده ویژه سازمان ملل به یمن گزارش داد که اکنون وضعیت در کشور باثبات است. به بیان ایشان در این اواخر زد و خوردهای قابل توجهی در خط مقدم جبهه رخ نداده است. وی هم‌چنین یادآور شد که تلاش‌های دیپلماتیک منطقه‌ای و بین‌المللی در حال افزایش است. متأسفانه وی نگفت که دیپلمات‌های عربستان و آمریکا زیر ماسک «صلح» خواهان تحکیم تسلط بر کشور و غارت منابع طبیعی یمن هستند. به خصوص پنتاگون چشم به موقعیت استراتژیک ممتاز کشور در جنوبی‌ترین نقطه شبه‌جزیره عربی دارد.

از یک سو، ناگفته پیداست که پایان جنگ داخلی و ابتکارات هم‌سو با سازمان‌های بین‌المللی با حمایت آمریکا مورد تشویق قرار خواهد گرفت. این مثل روز روشن است. آمریکا و ناتو در صورت ناکامی در یمن، مایلند به درگیری در آنجا پایان دهند. میزان قابل توجهی از سلاح‌های دوران شوروی، که یمنی‌ها هنوز به طور موفقیت‌آمیزی به کار می‌گیرند، خریداری و به اوکراین فرستاده خواهد شد تا احتمالاً تاخت‌وتاز علیه روسیه  ادامه پیدا کند. این منطق و شیوه عمل «دمکراسی» آمریکایی است: اگر آتش جنگ در اوکراین رو به خاموشی برود، باید آن‌را تا کشته شدن آخرین اوکراینی دوباره شعله‌ور نگه داشت. چنین است دمکراسی و آزادی به سبک آمریکایی!