hegemonie

خطرات سرکردگی ایالات متحده – بخش دوم

تارنگاشت عدالت

 

نویسنده: وزارت امور خارجه جمهوری خلق چین
برگرفته از: اوراق مارکسیستی
مارس ۲۰۲۳

 

II.‎ سرکردگی نظامی – استفاده اختیاری از خشونت

تاریخ ایالات متحده آمریکا سرشار از  خشونت و کشورگشایی است. این کشور از زمان استقلال خود در سال ۱۷۷۶ تاکنون مدام سعی کرده با زور و خشونت قلمرو خود را توسعه دهد. آنها دست به کشتار سرخ‌پوستان زدند، به کانادا حمله بردند، به جنگ با مکزیک پرداختند، جنگ آمریکا-اسپانیا را به راه انداختند و هاوایی را غصب کردند. پس از جنگ دوم جهانی  ایالات متحده از جمله جنگ کره، جنگ ویتنام، جنگ خلیج، جنگ کوسوو، جنگ در افغانستان، در عراق، در لیبی را آغاز و جنگ در سوریه را تحریک و یا آغاز کرد و از این طریق از سرکردگی نظامی خود سوءاستفاده نمود تا راه را برای اهداف کشورگشایانه خود مسطح سازد. در سال‌های آخر بودجه نظامی متوسط ایالات متحده آمریکا سالانه از مرز ۷۰۰ میلیارد دلار گذشت که معادل ۴۰٪ بودجه کل نظامی در جهان و روی هم رفته بیشتر از مجموع بودجه نظامی ۱۵ کشور بعد از آمریکا است. ایالات متحده آمریکا دارای ۸۰۰ پایگاه نظامی  ماوراء دریاها و ۱۷۳ هزار سرباز  در ۱۵۹ کشور است.

بنابر کتاب America Invades (چگونه ما  در تقریباً کلیه کشورهای جهان نفوذ کردیم و یا از نظر نظامی  حضور داریم)ایالات متحده آمریکا تقریباً علیه کلیه ۱۹۰ کشور عضو رسمی سازمان ملل، (تنها با ۳ استثناء) جنگیده و یا  از نظر نظامی دخالت داشته است. این سه کشور  «در امان ماند» زیرا  ایالات متحده آنها را روی نقشه جغرافیایی پیدا نکرد.

•    آن طور که رئیس جمهور سابق آمریکا جیمی‌کارتر بیان کرد، این کشور  بدون شک جنگ‌افروزترین  کشور در تاریخ بشریت بوده است.در یک گزارش دانشگاه تافتز با عنوان (مقدمه‌ای برای پروژه دخالت‌های نظامی ایالات متحده آمریکا ۱۷۷۶ تا ۲۰۱۹) آمده بود که ایالات متحده آمریکا  طی این سال‌هابیش از ۴۰۰ دخالت نظامی در سطح جهان صورت داده است که ۳۴٪ آن در آمریکای لاتین و دریای کارائیب، ۲۳٪ در آسیای شرقی و اقیانوس آرام، ۱۴٪ در خاور میانه و نزدیک ۱۳٪ آن در اروپا صورت گرفته بود. در حال حاضر  تعداد دخالت‌های نظامی  در خاور نزدیک و شمال افریقا و در جنوب منطقه صحرا افزایش می‌یابد.

Alex Lo روزنامه نگار چاینا مورنینگ پست اشاره کرد  که ایالات متحده  از بدو تاسیس خود  به ندرت بین دیپلماسی و جنگ تفاوت قائل بوده است. در قرن ۲۰ آمریکا در بسیاری از کشورهای درحال رشد حکومت‌های  قانونی و دمکراتیک را سرنگون کرد و بلافاصله رژیم‌های دست‌نشانده و هوادار خود را  جانشین آنها کرد. ایالات متحده آمریکا امروز  در اوکراین، عراق، افغانستان، لیبی، سوریه، پاکستان و یمن  سیاست‌های راهبردی سابق خود مبنی برایجاد جنگ‌های نیابتی، جنگ‌های با شدت کم و جنگهای پهپادی را  تکرار می‌کند.

•    سرکردگی  نظامی ایالات متحده آمریکا  تراژدی‌های انسانی فراوانی به دنبال داشت.  از سال ۲۰۰۱ جنگ‌ها و عملیات نظامی آمریکا  به بهانه مبارزه با تروریسم به مرگ بیش از ۹۰۰ هزار نفر از جمله  ۳۳۵ هزار غیرنظامی و میلیونها نفر زخمی و مجروح انجامیده است. جنگ عراق در سال ۲۰۰۳  بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار نفر کشته غیرنظامی، از جمله  ۱۶ هزار نفر که مستقیما  توسط نظامیان آمریکایی به قتل رسیدند به جای گذاشت و بیش از یک میلیون نفر را بی‌خانمان کرد.

ایالات متحده آمریکا بیش از  ۳۷ میلیون آواره و فراری  در سطح جهان به وجود آورد. از سال ۲۰۱۲ تنها تعداد آوارگان سوری ده برابر شد. بین سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹ بیش از ۳۳۵۸۴ کشته در سوریه به ثبت رسید که ۳۸۳۳ کشته ناشی از بمباران‌ کشورهای ائتلاف جنگی به رهبری ایالات متحده  بود که نیمی از آن را زنان و اطفال  تشکیل می‌دادند. شبکه PBS روز ۹ نوامبر ۲۰۱۸ گزارش داد که تنها در اثر بمباران‌های هوایی نیروهای نظامی آمریکا  در رقعه ۱۶۰۰ فرد غیرنظامی سوری به قتل رسیدند.

جنگ افغانستان که بیش از ۲ دهه به طول انجامید این کشور را ویران ساخت.  روی‌هم رفته  ۴۷ هزار انسان افغانی غیرنظامی  و ۶۶ تا ۶۹ هزار سرباز و پلیس افغانی  که با حادثه ۱۱ سپتامبر هیچ ارتباطی نداشتند در طی عملیات نظامی ایالات متحده در این کشور به قتل رسیدند و بیش از ۱۰ میلیون نفر آواره و کوچانیده شدند. جنگ در افغانستان پایه و اساس  رشد و توسعه اقتصادی این کشور را نابود کرد و مردم این کشور را به بدبختی و فلاکت کشاند. پس از «افتضاح کابل» در سال ۲۰۲۱ایالات متحده آمریکا ثروت و سرمایه بانک مرکزی افغانستان به حجم  ۹،۵ میلیارد دلار را ضبط کرد که می‌توان آن را «تاراج » نامید.

در سپتامبر سال ۲۰۲۲  وزیرکشور ترکیه  سلیمان سویلو در تظاهراتی گفت که ایالات متحده آمریکا  در سوریه سرگرم یک جنگ نیابتی است، افغانستان را به  مزرعه تریاک و کارخانه هروئین  تبدیل کرده، پاکستان را به شورش کشیده و لیبی را به اغتشاش دائمی دچار کرده است.  ایالات متحده آمریکا دست به هرکاری که لازم است، می‌زند تا منابع کشورهای دیگر را به یغما برده  و مردم آنها را به بردگی کشد.

علاوه براین ایالات متحده آمریکا در  جنگ‌های خود متوسل به  شیوه‌های شنیعی می‌گردد.  این کشور در طول جنگ کره، جنگ ویتنام، جنگ خلیج، جنگ کوسوو، جنگ افغانستان و جنگ عراق  مقادیر معتنابهی سلاح‌های  شیمیایی، بیولوژیکی و همین‌طور بمب‌های خوشه‌ای، بمب‌های گرافیتی و بمب‌های دارای اورانیوم غنی شده به کار گرفت که  خسارات عظیمی به  تاسیسات غیرنظامی وارد آورد و به قیمت جان تعداد بی‌شماری از مردم غیرنظامی و  آلودگی  دایمی محیط زیست تمام شد.

III. سرکردگی اقتصادی- تاراج و استثمار
پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا نقش تعیین‌کننده‌ای در تاسیس سیستم برتون-وود، صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی ایفاء کرد که همراه با طرح مارشال با دلار به عنوان هسته اصلی، سیستم ارزی بین‌المللی را  به وجود آورد. علاوه برآن ایالات متحده آمریکا  نوعی سرکردگی نهادی در بخش‌های اقتصادی و مالی بین‌المللی ایجاد کرد  به این‌صورت که سیستم رای‌گیری‌های مهم قواعد و توافقنامه‌های سازمان‌های بین‌المللی از جمله  «تایید ۸۵ درصدی اکثریت» و قوانین و مقررات تجارتی ملی  آنها را دستکاری کرد. با سوءاستفاده از  موقعیت دلار به عنوان  ارزه ذخیره  مهم بین‌المللی،  این کشور در واقع «ربوبیت» جهانی  کسب کرد. و از این طریق که  سازمان‌های بین‌المللی را کنترل می‌کند،  کشورهای دیگر را مجبور می‌سازد که خود را در خدمت  سیاست‌های راهبردی سیاسی و اقتصادی ایالات متحده قرار دهند.

•    ایالات متحده به برکت «ربوبیت» خود  ثروت‌های جهان را در اختیار خود می‌گیرد. هزینه تولید یک  اسکناس ۱۰۰ دلاری، فقط ۱۷ سنت است ولی کشورهای دیگر مجبورند  کالاهای واقعی به قیمت ۱۰۰ دلار عرضه کنند تا چنین اسکناسی را به دست آورند. بیش از نیم قرن پیش گفته شد که  ایالات متحده از طریق دلارهای خود بدون زحمت، امتیازات فراوانی کسب کرد و کسری‌های عظیمی را به بار آورد و از این کاغذ بی‌ارزش  استفاده کرد تا منابع و کارخانجات ملل دیگر را به یغما ببرد.

•    سرکردگی دلار آمریکا  منبع اصلی  بی‌ثباتی و عدم امنیت  در اقتصاد جهانی است. در طول همه‌گیری کووید ۱۹ ایالات متحده آمریکا از سرکردگی مالی جهانی خود سوءاستفاده کرد و بیلیون‌ها دلار  به بازار جهانی پمپاژ‌کرد به طوری که  کشورهای دیگر، به ویژه  کشورهای در حال رشد مجبور شدند، جور آن را بکشند. در سال ۲۰۲۲ بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا FED  سیاست پولی فوق‌العاده شل وول   خود را پایان بخشید و  به افزایش شدید بهره‌ها روی آورد، که به ناآرامی و تلاطم در بازارهای مالی بین‌المللی انجامید و کاهش شدید ارزهای ملی دیگر از جمله یورو را به دنبال داشت که در برخی از کشورها به نازل‌ترین سطح طی ۲۰ سال گذشته رسید. از این رو بسیاری از  کشورهای در حال رشد با تورم شدید، کاهش ارزش ارز و فرار سرمایه‌ها روبه‌رو شدند. این درست همان چیزی بود که وزیر دارایی نیکسون، جان کانلی  بسیار از خود راضی ولی  دقیق روزی اعلام کرده بود: «دلار، ارز ما ولی مشکل شماست.»

•    ایالات متحده آمریکا  از طریق کنترل  سازمان‌های اقتصادی و مالی بین‌المللی کمک‌های خود را  برای کشورهای دیگر منوط به قبول برخی شرایط دیگر می‌کند. برای کاهش  موانع درسوداگری و سیر سرمایه از کشورهای دریافت‌کننده خواسته می‌شود که تعدیل‌های مالی  را تسریع بخشند و بازارهای مالی را بگشایند تا  سیاست‌های اقتصادی آنها  با سیاست‌های راهبردی ایالات متحده مطابقت پیدا کند. بنابرگزارش Reviewe of International Political Economy صندوق بین‌المللی پول در سال ۲۰۱۴ در کنار ۱.۵۵۰ برنامه برای کاهش بدهی‌ها که برای ۱۳۱ کشور عضو خود تخصیص داد، ۵۵.۴۶۵  شرط جدید سیاسی مطرح کرده بود.

•    ایالات متحده آمریکا  مخالفین خود را  عمداً  با الزامات اقتصادی زیر فشار قرار می‌دهد. در دهه ۱۹۸۰ این کشور  قدرت مالی خود را علیه ژاپن به کار گرفت و قرارداد پلازا را تحمیل کرد تا  تهدید اقتصادی ژاپن را  از میان بردارد  و این کشور را در خدمت  اهداف استراتژیکی  ایالات متحده در مقابله با اتحاد شوروی قرار داده و بر جهان غلبه نموده، آن را کنترل کرده مورد استفاده خود قرار دهد. به دنبال آن ارزش  ین   افزایش پیدا کرد و ژاپن مجبور شد  بازارهای مالی خود را بگشاید و سیستم مالی خود را اصلاح کند. قرارداد پلازا  ضربه شدیدی به دینامیک رشد و توسعه  اقتصاد ژاپن وارد کرد و ژاپن با وضعیتی روبه‌رو شد که بعدها  «سه دهه از دست رفته» نام گرفت.

•    سرکردگی  اقتصادی و مالی  ایالات متحده آمریکا رفته رفته به یک سلاح ژئوپولیتیکی تبدیل شده است. ایالات متحده روز به روز بیشتر تحریم‌های یک جانبه و «حقوق گسترده»ای را به کار می‌گیرد و  قوانین درون‌کشوری  مانند International Emergency Economic Powers Act و یا  Global Magnitsky Human Rights Accountability Act و یا Countering America´s Adversaries Though Sanctions Act را به اجراء در می‌آورد  و یک سلسله مقررات اجرایی برای تحریم‌های کشورهای مشخصی را صادر می‌کند. آمار نشان می‌دهد که تحریم‌های ایالات متحده  علیه موسسات خارجی بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۱ بیش از ۹۳۳٪ افزایش یافته است. تنها دستگاه دیپلماسی ترامپ  بیش از ۳۹۰۰ تحریم به اجراء گذارده که به معنی  ۳ تحریم در روز بوده است. تاکنون ایالات متحده آمریکا علیه ۴۰ کشور در جهان  از جمله علیه کوبا، چین، روسیه، جمهوری دمکراتیک خلق کره، ایران و ونزوئلا که در واقع نیمی از جمعیت کره زمین را تشکیل می‌دهند، تحریم اقتصادی به اجراء درآورده است. «ایالات متحده آمریکا به ایالات متحده تحریم»تبدیل شده است و «حوضه قضایی گسترده» برای ایالات متحده تبدیل به ابزار و وسیله‌ای شده تا  از امکانات قدرت دولتی خود برای  سرکوب رقبای اقتصادی و دخالت در امور اقتصادی معمولی بین‌المللی استفاده کند. این امر پشت کردن جدی به  اساس اقتصاد آن بازار لیبرالی است، که ایالات متحده آمریکا با آن فخر می‌فروشد.