namibia

یک نقطۀ عطف دیگر

تارنگاشت عدالت

 

نویسنده: یورگ کرونائر
برگرفته از: عصرما، ارگان حزب کمونیست آلمان
۲۶ مه ۲۰۲۳

 

دولت‌های بیش‌تری زنجیرهای ظلم و ستم نواستعماری را پاره می‌کنند
 

این واقعیت که سران کشورهای آفریقایی نه تنها خواهان مذاکرات صلح هستند، بلکه می‌توانند آن‌را نیز انجام دهند، به این دلیل است که قاره آن‌ها از غرب مستقل‌تر شده است. دیگر نه فرانسه یا ایالات متحده، بلکه چین قدرت اقتصادی غالب است.

 

یادبود در ویندهوک، پایتخت نامیبیا، برای قربانیان استعمار آلمان

(Foto: picture alliance / imageBROKER | Fabian von Poser)

 

جدیدترین ابتکار مذاکره بین‌المللی برای پایان دادن به جنگ اوکراین، غافلگیرکننده بود. سیریل رامافوزا، رییس‌جمهور آفریقای جنوبی هفته گذشته اعلام کرد که او و پنج رییس دیگر دولت‌های آفریقایی در اسرع وقت به مسکو و کی‌یف سفر خواهند کرد تا برای برقراری آتش‌بس در آنجا فشار بیاورند. او به تازگی با ولادیمیر پوتین و ولادیمیر زلنسکی تماس گرفته بود. هر دو در اصل آمادۀ پذیرش او و همتایانش به عنوان میانجی هستند. اکنون کارهای مقدماتی انجام خواهد شد و گفت‌وگوها صورت خواهد پذیرفت – و شاید در اوایل ژوئن شش رییس‌جمهور احتمالا ابتدا به اوکراین و سپس به روسیه سفر کنند. تا زمان نشست روسیه و آفریقا در سن پترزبورگ در پایان ژوئیه، مذاکرات باید در هر دو پایتخت انجام گرفته و مذاکرات بیش‌تر آغاز می‌شد.

از زمان شروع جنگ اوکراین، بسیاری مسایل در سیاست بین‌الملل اتفاق افتاده است که  قبل از آن کسی به سختی انتظار آن‌را داشت. برای مثال چه کسی انتظار داشت که غرب با جنگ اقتصادی خود علیه روسیه تا حد زیادی منزوی بماند؟ چه کسی فکرش را می‌کرد که کشورهایی مانند ترکیه و عربستان سعودی، اما بالاتر از همه برزیل و چین، خود را به عنوان میانجی بین مسکو و کی‌یف و در نتیجه بین روسیه و غرب قرار دهند؟ و این‌که قاره آفریقا اکنون به عنوان آغازگر مذاکرات صلح عمل می‌کند؟ مواضع بسیار شگفت‌انگیز نشان می‌دهد که در سال‌های اخیر برخی چیزها در نظام جهانی دولت‌ها تغییر اساسی کرده است. ابتکار مذاکره آفریقایی آخرین شواهد این امر است.

منافع بیش‌تر کشورهای آفریقایی حاکی از یک ابتکار صلح است. جنگ اوکراین و جنگ اقتصادی غرب باعث کاهش واردات غلات و کود به آفریقا، افزایش تورم و کاهش رشد شده است: همه دلایلی برای پایان دادن به جنگ در اسرع وقت. تلاش غرب برای این‌که قاره را از نظر سیاسی به سمت خود بکشد، به دلایل خوبی جواب نمی‌دهد: زمانی که قدرت‌های غربی، به نوبۀ خود، جنگ‌های تجاوزکارانه را در قاره آفریقا به راه انداختند و دولت‌ها را از روی میل و هوس سرنگون کردند، آن‌گونه که در آخرین نمونه در لیبی و جمهوری ساحل عاج در سال ۲۰۱۱ اتفاق افتاد – چرا باید زمانی که ناگهان از کاربرد اسلحه خودداری می‌کنند، به سمت آن‌ها پرید؟

خب وجود اراده، همیشه به این معنی نیست که راهی هم وجود دارد. این واقعیت که سران کشورهای آفریقایی نه تنها خواهان مذاکرات صلح هستند، بلکه می‌توانند آن‌را نیز انجام دهند، به این دلیل است که قاره آن‌ها از غرب مستقل‌تر شده است. دیگر نه فرانسه یا ایالات متحده، بلکه چین قدرت اقتصادی غالب است. هند از نظر اقتصادی در آفریقا مهم‌تر از آلمان است. حتی ترکیه و امارات متحده عربی نفوذ اقتصادی و در نتیجه سیاسی قابل توجهی را در کشورهای مختلف آفریقایی به دست می‌آورند. قدرت اقتصادی و در نتیجه قدرت سیاسی غرب، قدرت‌های استعماری سابق، در حال کاهش است. مستعمرات سابق از این برای رهایی آشکار از قید و بندهای باقیماندۀ خود استفاده می‌کنند و اکنون حتی با اربابان استعماری سابق به عنوان میانجی در جنگ اوکراین مخالفت می‌کنند – با اعتماد به نفس جدیدی که پایان تسلط نواستعماری غرب را ممکن جلوه می‌دهد.