Al Nahyan

شیخ فتنه

برگرفته از: فرهیختگان
چهارشنبه ۱۸ مرداد

 

امارات؛ دشمنی که خود را پشت دشمنی ابرقدرت‌ها پنهان می‌کند

ایران در کمتر از ۸ ماه با دو تلاطم در روابط رو به رشد خود با قدرت‌های شرقی روبه‌رو شد؛ التهابی که ورای ایران ضربه‌ای به اتحاد و همگرایی قدرت‌های شرقی در برابر سلطه‌طلبی غرب بود. 

در نخستین واقعه، در آذرماه ۱۴۰۱ شی‌جینگ‌پینگ، رئیس‌جمهور چین در سفر به ریاض ضمن دیدار با سران ۱۴ کشور عربی زیربیانیه‌ای را امضا کرد که حاوی خدشه به تمامیت ارضی ایران درخصوص جزایر سه‌گانه بود. ۸ ماه بعد در تیرماه ۱۴۰۲، روسیه در مسکو این خطا را تکرار کرده و در اجلاسی با حضور اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس ادعای مشابهی را تکرار کرد. 

علی‌رغم برداشت از اتکای بیش از اندازه ایران به چین و روسیه به دلیل تحریم‌های گسترده غرب و عدم توان تحرک موثر این کشور، تهران ضمن اعتراض علنی به این دو کشور با انتخاب جزایر سه‌گانه به‌عنوان محور رزمایش خود در مردادماه که هدف اصلی آن مقابله با تحرکات آمریکا بود پیامی به شرق و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس نیز ارسال کرد. 
با این وجود عنصر اصلی خدشه به تمامیت ارضی ایران نه چین، نه روسیه و نه حتی عربستان بوده‌اند؛ نقش اصلی را امارات به شکل انفرادی ایفا کرده است. 

  اژدهای بادی
در سال‌های اخیر امارات متحده عربی دارای وزن جهانی و منطقه‌ای بسیار فراتر از اندازه و موقعیت خود شده است؛ وزنی که کاذب است. این کشور از وزن اقتصادی خود به‌عنوان یک تولیدکننده مهم نفت، استفاده کرد و تبدیل به یکی از پنج یا شش بازیگر استراتژیک مهم در خاورمیانه و شمال آفریقا شده است. اما مهم‌تر از آن، این کشور به‌عنوان پیشروترین بازیگر منطقه‌ای (همراه با قطر) در تبدیل مواهب انرژی خود به یک اقتصاد جهانی قدرتمند و متنوع، مطرح است. به‌عنوان مثال، صندوق‌های دارایی دولتی آن در سال ۲۰۲۲ حداقل ۴۶ میلیارد دلار انجام داده و بندر دبی در میان پنج پایانه کانتینربری بزرگ جهان قرار دارد؛ با سهمی تقریبا ۱۰ درصدی. این کشور از مواهب اقتصادی خود استفاده کرده و در ترکیب با یک استراتژی بلندمدت به دنبال تبدیل شدن به رهبر یا یکی از رهبران اردوگاه محافظه‌کار جهان عرب است. 

اگرچه حاکم امارات متحده عربی متحد کلیدی آمریکاست و برای دفاع از کشورش روی ایالات‌متحده حساب می‌کند اما در سال‌های اخیر تغییرات اساسی در سیاست خارجی این کشور رقم خورده است. شیخ‌محمد‌بن‌زاید، حاکم امارات در طول سال گذشته دو بار به روسیه سفر کرده است تا با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه دیدار کند. رفتار ابوظبی نشان می‌دهد این شیخ‌نشین برای رشد اقتصادی و اهرم دیپلماتیک به روسیه و چین روی آورده است. درحال حاضر امارات متحده عربی به بزرگ‌ترین شریک تجاری روسیه و چین در جهان عرب تبدیل شده است. چین بزرگ‌ترین شریک تجاری غیرنفتی امارات در سطح جهان است و امارات دومین شریک تجاری چین است. براساس داده‌های جمع‌آوری‌شده توسط بنیاد روسیه آزاد، ارزش قطعات الکترونیکی ارسال‌شده از امارات به روسیه از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲ هفت‌برابر افزایش یافته است. در همین مدت امارات متحده عربی ۱۵ برابر بیشتر ریزتراشه به روسیه صادر کرده است. در زیرسطح این روابط تجاری بهبودیافته با دشمنان آمریکا، شبکه‌ای از روابط امنیتی با روسیه و چین نهفته است که مقامات ارشد ایالات‌متحده و اعضای کنگره را وادار کرده است تا اعتبار امارات متحده عربی به‌عنوان یک شریک استراتژیک را زیر سوال ببرند. دو سال پیش اطلاعات آمریکا متوجه شد چین به‌طور مخفیانه یک تاسیسات نظامی در بندری در امارات می‌سازد. منتقدان امارات به رد درخواست‌های ایالات متحده به دلیل روابط نزدیک فزاینده آن با غول مخابراتی چین، هوآوی اشاره می‌کنند. نفوذ هوآوی به امارات متحده عربی و همچنین مشارکت رو به رشد بین سازمان‌های اطلاعاتی دو کشور که مدت‌ها به عنوان اسبی برای دولت چین شناخته می‌شود، چالش‌های جدی برای تشکیلات امنیت ملی آمریکا ایجاد می‌کند.

گسترش همکاری اقتصادی چین و روسیه با امارات و به ویژه نیاز مسکو به دور زدن تحریم‌ها از طریق ابوظبی، به همگرایی این دو قدرت با امارات متحده عربی منجر شده است. در سایه این همگرایی، ابوظبی تلاش کرده به جای سیاست‌های جنگ‌طلبانه، با دیپلماسی، اهداف خود را پیش ببرد. مواضع اخیر دو کشور چین و روسیه درباره جزایر سه‌گانه، بی ارتباط با تعاملات اقتصادی و امنیتی دو کشور با ابوظبی نبوده و نیست. در اهمیت اثرگذاری کشورهای کوچکی چون امارات بر تعاملات با ایران، ذکر همین نکته کفایت می‌کند که به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، آنچه توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ ایران را از مسیر خارج کرد، نه تنها خروج آمریکا در سال ۲۰۱۷ بود، بلکه‌ و شاید مهم‌تر از آن، نارضایتی منطقه‌ای از نتایج مورد انتظار این توافق بود. 

با وجود افزایش وزن امارات، این کشور از عدم تعادل رنج می‌برد زیرا بنا به دلایل ذاتی فاقد عناصر قدرت لازم برای بازیگری در سطوح بالا است. 

شیطان کوچک
امارات متحده عربی برخلاف ذره‌ای بودنش، در کینه‌ورزی به شدت مصر و پیگیر است. هرچند این کینه‌ورزی به دلیل برخاستن طوفان دشمنی ابرقدرت‌ها و توانایی‌های فیزیکی اندک امارات، پنهان مانده است. در این بخش تلاش شده به بخشی از وجوه دشمنی این شیطان کوچک پرداخته شود. 

۱- مغز اصلی دشمنی
تا مدت‌ها نقش امارات در بروز دشمنی‌ها با ایران، در سایه دشمنی حداکثری آمریکا، اروپا، عربستان و رژیم‌صهیونیستی با تهران، کمرنگ دیده می‌شد. با این وجود هنگامی که امارات با گام برداشتن در مسیر سیاست نگاه به شرق، دست به تقویت روابط خود با چین و روسیه زد و همزمان تلاش کرد آنها را نیز علیه تهران بشوراند، صحنه واضح‌تر شده است. تا مدت‌ها نقش امارات در تحریک آمریکا علیه ایران کوچک ارزیابی می‌شد، اما امروز اقدام ابوظبی در شوراندن پکن و مسکو علیه تهران، تردیدی در خصوص نیات بدطینتانه اماراتی‌ها باقی نگذاشته است.

در این میان باید توجه داشت هرچند سعودی‌ها نیز پشت ادعاهای امارات درباره جزایر سه گانه‌ قرار دارند اما اگر امارات خواهان آن نباشد، از عربستان نیز کاری ساخته نیست. در خصوص جزایر سه‌گانه در شرایط کنونی آشکار شده که همه راه‌ها به ابوظبی ختم می‌شود و نمی‌توان از آن چشم پوشی کرد.  

۲- جعل عناصر و عناصر جعلی قدرت
کشورهای کوچک خلیج‌فارس که دولت‌های ذره‌ای خوانده می‌شوند، با اتکا به انرژی، متنوع‌سازی اقتصاد خود، وابسته‌سازی دیگر اقتصادهای منطقه به خود و استفاده از رسانه‌ها به دنبال جبران ضعف‌های خود در اموری مانند جمعیت، قدرت نظامی و وسعت بوده و قصد دارند با جعل عناصر قدرت، بازی خود در منطقه را ادامه دهند.

این کشورها با جذب سرمایه‌های جهانی در داخل خاک‌شان و وابسته‌سازی کشورهای دیگر به خود، قصد دارند هرگونه اقدام و حمله علیه خود را پرهزینه سازند، زیرا حملات به این کشور باعث به خطر افتادن سرمایه‌گذاری کشورهای دیگر شده و اعتراض آنان علیه حمله‌کننده را برمی‌انگیزند. با اتکا بر همین مسائل می‌توان‌ تاکید کرد اعتماد به نفس مقامات اماراتی بیشتر از نفت، متکی به وابستگی تجاری کشورهای منطقه برای واردات و صادرات به این کشور و همچنین میزبانی از سرمایه‌های جهانی است؛ نه نفت، نه گردشگری و نه هاب پروازی.  امارات همچنین با توسعه شهرهای خود، جمعیتش را افزایش و به نزدیک ۱۰ میلیون نفر رسانده است که ۹ میلیون نفر آنها مهاجر هستند؛ با جذب این میزان از عناصر خارجی ابوظبی موفق شده با به خدمت گرفتن مزدوران، بر نفرات ارتش خود افزوده و تعداد آنها را به نزدیک ۱۰۰ هزار نفر برساند. اماراتی‌ها در ادامه به سراغ قابلیت‌های تهاجمی رفته و دست به خرید جنگنده‌های اف-۱۶ همراه با مخازن سوخت تطبیقی زده‌اند؛ این مخازن ویژه اساسا با سرمایه‌گذاری امارات توسط آمریکا توسعه یافته و سپس فراگیر شده‌ است. ابوظبی بر همین مبنا به‌دنبال موشک‌های کروز میان‌برد قابل نصب روی جنگنده‌ها و پهپادهای انتحاری است. 

اماراتی‌ها پس از فراهم آوردن تجهیزات و نفرات لازم برای تقویت تجربه، اثبات قدرت تهاجمی و ایجاد تصویری بزرگ از قدرت نظامی خود در اذهان، دست به مداخلات نظامی به‌ویژه هوایی در لیبی زده است؛ چه در همکاری با ناتو و چه مستقل از این سازمان و آمریکا. ابوظبی با مشارکت در عملیات‌های نظامی و بمباران‌ها به‌دنبال آن بود تا بتواند در محیطی واقعی‌تر از رزمایش‌ها، تجربه‌اندوزی کرده و همزمان به دیگران قدرت نظامی نهفته خود را نشان دهد. همچنین پس از این حملات و عملیات جنگنده‌های اماراتی در کنار فرانسه و انگلیس، این دیدگاه شکل می‌گرفت که ابوظبی دارای نیروی هوایی عظیمی در اندازه کشورهای قدرتمند است.  علی‌رغم تلاش‌های امارات اما عناصر قدرت این کشور در حوزه نظامی جعلی هستند، زیرا نیروهای مزدور در جنگ‌های طولانی‌مدت به‌دلیل فقدان ملی‌گرایی، قادر به نبرد نبوده و از سویی دیگر یک کشور پس از تلفات در میان نظامیانش باید نفرات جایگزین را از میان شهروندانش تامین کند. 

۳- انسداد مسیر اتصال به قدرت بزرگ‌تر 
کشورهای کوچک منطقه که فاقد عناصر لازم برای ایفای نقش‌های منطقه‌ای مانند جمعیت، تاریخ، وسعت و نیروهای نظامی هستند، سعی می‌کنند در اتصال با قدرت‌های بزرگ نقشی فراتر از اندازه واقعی خود بیابند. با تضعیف آمریکا کشورهایی مانند امارات، قطر و کویت قادر به ایفای نقش فراتر از اندازه خود همانند گذشته نیستند. به همین دلیل این کشورها تلاش می‌کنند با اتصال به چین و روسیه، ضعف آمریکا را برای خود پوشش دهند و به‌جای اتکای کامل به آمریکا، در کنار اتکای نسبی به واشنگتن کمی نیز به پکن و مسکو تکیه کنند. با این وجود مشخص نیست چین و روسیه همانند آمریکا به گرداب مخالفت با ایران کشیده شوند. 

ایران راهی جز مهار یا برخورد با امارات ندارد، اما این اقدام مستلزم اقدامات پیشینی است. برخلاف برخی از بازیگران که نمی‌توان آنها را در کوتاه‌مدت یا میان‌مدت به شکلی مطلق مهار کرد، امارات در دایره مهار کامل می‌گنجد. 

۱- قدرت‌هایی که با یکدیگر تناسبی دارند، در رقابت‌ها قادر به حذف یکدیگر نیستند، همانند رقابت انگلیس و فرانسه یا هند و پاکستان که حداقل در زمینه هسته‌ای با یکدیگر مشابه‌اند، با این حال بازیگران بزرگ قادر به وارد آوردن ضرباتی موثر به بازیگران خرد هستند؛ هرچند این قدرت‌ها در کنار ابرقدرت‌ها عمل کنند. 

یک نمونه از این تضعیف درخصوص قطر قابل مشاهده است، کشوری که در پرونده‌های سوریه، مصر، یمن و عراق به‌شدت فعال بود اما توسط هم‌قطارانش ضرباتی عمیق دریافت کرده و مواضع خود را از دست داد. 

۲- ایران پس از هر اقدام لفاظانه اماراتی‌ها درخصوص جزایر سه‌گانه، باید گام‌های عملی در تقویت نظامی و استقرار تسلیحات در اطراف این جزایر و در محیط پیرامونی امارات بردارد. 

۳- ایران در‌صورت تغییر هاب ارزی خود از امارات و کشورهای منطقه به کشوری در خارج از غرب آسیا خواهد توانست ضمن مقابله موثرتر با تحریم‌های اقتصادی آمریکا از ضربه‌پذیری خود بکاهد. پس از این اقدام امکان برخورد وسیع اما تدریجی با امارات فراهم خواهد شد. با کاهش امنیت و امکان دسترسی به بنادر امارات به‌مرور قدرت مبادلاتی این کشور کاهش یافته و ابوظبی در حوزه انرژی و خطوط پروازی نیز با مشکل مواجه خواهد شد.