بریکز

روز قیامت برای دلار؟

تارنگاشت عدالت

 

نویسنده: مصاحبه مایک ویتنی با پل کریگ رابرتز 
برگرفته از:لینکه تسایتونگ
۲۹ اوت ۲۰۲۳

 

دیگر نیازی به ارز ذخیره نیست.

س: تا چه میزان  جنگ اوکراین  گذار به نظم نوین جهانی را شتاب بخشید؟
پ: این تحریم‌های اقتصادی واشنگتن علیه روسیه، دزدی  ذخیره‌های بانک مرکزی روسیه، دزدی طلاهای ونزوئلا بود  که دلار آمریکا را به اسلحه تبدیل کرد و تنظیم مجدد جهان  را سبب شد و نه  مناقشه در اوکراین.
دخالت محدود روسیه در دون باس پاسخ دیر و ۸ سال به عقب افتاده  پوتین به کودتای  آمریکایی بود که در سال ۲۰۱۴ دولت اوکراین را سرنگون کرد و دولتی را برسرکار آورد که با روسیه و خلق روس که در اوکراین زندگی می‌کرد دشمنی می‌ورزید. دخالت روسیه در اوکراین با ایجاد یک ارتش عظیم توسط ایالات متحده در این کشور، که آماده شده بود تا جمهوری‌های اعلام استقلال کرده دونباس را سرنگون کند، به پوتین تحمیل شد.
دلار آمریکا از سر راحت‌طلبی و عادت  به عنوان ارز ذخیره مورد استفاده قرار می‌گیرد تا عدم تعادل در تجارت بین‌المللی را خنثی سازد ولی تحریم‌ها چشمان جهان را در مورد خطرات استفاده از دلار گشود و در نتیجه  با عضویت  آرژانتین، ایران، امارات متحده، عربستان سعودی و مصر  گروه بریکز بزرگتر شد. این سازمان اکنون   در واقع تمامی تولید نفت جهان و بین ۴۰ تا ۴۵٪ تولید ناخالص جهانی  را به خود اختصاص داده است. لذا تنظیم مجدد جهان  هم اکنون صورت گرفته است.

س:  اکنون ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز به عضویت گروه بریکز درآمدند. این واقعه  چه تاثیری بر نقش دلار  به عنوان ارز ذخیره جهانی  خواهد داشت. (آیا  این گام به معنی پایان حیات دلار نفتی است؟)
پ:  درواقع وقتی که عربستان سعودی  پرداخت قیمت نفت با ارزهای دیگر را پذیرفت پایان دلار نفتی را اعلام کرد. گروه بریکز تلاش می‌کند تا  تجارت بین خود را  بدون استفاده از دلار انجام دهد که عملاً  به معنی  پایان حیات دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی می‌باشد.
گروه بریکز می‌تواند  کوشش کند  ارز ذخیره جدیدی ایجاد نماید که سبدی از ارزهای وزین کشورهای عضو باشد. این کار لازم نیست و می‌تواند به خاطر  سهم تک تک ارزهای در نظر گرفته شده سبد به تنش‌هایی  بین اعضای گروه  بیانجامد. دیگر نیازی به ارز ذخیر نیست. ارز ذخیر در آخر جنگ دوم جهانی  لازم شد زیرا  دیگر کشورهای صنعتی ویران شده بود. از آنجا که ایالات متحده تنها کشوری بود که دارای اقتصاد سالم بود، این نقش به دلار آمریکا محول شد. امروز دیگر وضع چنین نیست. بانک‌های مرکزی  می‌توانند ذخایر خود را   به ارز شرکای تجاری خود  تامین کنند.
این کار برای واشنگتن به معنی این خواهد بود که  ایالات متحده رفته رفته با مشکلات مالی برای تامین کسر بودجه و کسر تجاری روبه رو خواهد شد. تاوقتی که دلار پول جهانی بود، بانک‌های مرکزی کشورهای خارجی ذخایر خود را به اوراق بهادار آمریکایی نگهداری می‌کردند. از زمانی که  کسر بودجه و کسر تجاری ایالات متحده افزایش یافت، ذخایر  سیستم‌های بانکی در سطح جهان  افزایش یافت.
اکنون وضعیت تغییر می‌کند. وقتی که یک دوجین از کشورها که  تقریباً نیمی از جمعیت جهان و  ۴۰ تا ۴۵٪تولید ناخالص در سطح جهان را در اختیار دارند دیگر از دلار استفاده نکنند، علاقه بانک‌های مرکزی کشورهای خارجی برای خرید اوراق بهادار و در واقع بدهی‌های ایالات متحده آمریکا به شدت کاهش پیدا می‌کند. از آنجا که ایالات متحده تولید خود را  به خارج منتقل کرده، وابسته به واردات است. کاهش استفاده از دلار به معنی کاهش عرضه بدهی‌های آمریکایی به مشتریان خواهد بود، که به نوبه خود  روی قیمت ارز دلار  و چشم انداز تورم برپایه افزایش قیمت‌ واردات تاثیر خواهد گذارد.

س: آیا واشنگتن می‌تواند تنظیم مجدد جهان بپذیرد و یا باید منتظر یک کودتا در عربستان سعودی، که آمریکا آنجا ۵ پایگاه نظامی و تعداد متعددی از ایستگاه‌های سازمان سیا دارد، بود؟
پ: نمی‌دانم که آیا واشنگتن دارای چنین توانایی هست که دولت عربستان سعودی را سرنگون کند و احتمالاً روسیه، چین و ایران  این اجازه را به واشنگتن نخواهند داد. به خاطر داشته باشید  که رئیس جمهور اوباما  قصد داشت دولت اسد در سوریه را سرنگون کند ولی پوتین اجازه نداد.
س: رویاهای جهانی الیگارش‌های غربی همراه به اصطلاح «نظم مبتنی برقانون» ظاهراً به پایان خود رسیده. به نظر شما در تکامل  «ساختار  نوین  امنیت جهانی» و در ایجاد اساس یک نظم جهانی چند قطبی ولادیمیر پوتین  چه نقشی بازی می‌کند؟
پ: آن‌چه که  نسخه واشنگتنی نظم جهانی را فرو پاشاند، بی‌محلی  غرب نسبت به کوشش‌های پوتین برای  این که به عنوان یک عنصر متساوی‌الحقوق و نه مطیع و گوش به فرمان بخشی از  نظم جهانی محسوب گردد، بود. این نخوت و تکبر واشنگتن بود که  نظم جهانی را فرو پاشاند.
س: مشاور امنیت ملی زبیگنیو برژینسکی قبل از فوتش هشدار داد که  ایالات متحده آمریکا باید کوشش کند با روسیه و چین به توافق برسد تا مرحله گذار  از سیستم جهان یک قطبی را تسهیل نماید. در زیر سخنان وی را تکرار می‌کنیم:
«از آنجا که دوران  برتری جهانی رو به پایان می‌رود، باید ایالات متحده آمریکا  رهبری  تنظیم جدید  ساختار جهانی قدرت را عهده‌دار شود … ایالات متحده آمریکا هنوز  از نظر سیاسی، اقتصادی و نظامی قوی‌ترین واحد جهان است، ولی بادرنظر گرفتن جابه‌جایی‌های بغرنج جغرافیای سیاسی در توازن‌های منطقه‌ای، دیگر  قدرت امپراتوری جهانی نیست …ایالات متحده آمریکا باید  در تنظیم جدید ساختار جهانی قدرت، رهبری را به عهده گیرد و آن‌هم به این صورت که … بتوان از خشونت جلوگیری کرد، بدون این که  نظم جهانی نابود گردد … یک راه طولانی و دردناک  تا رسیدن به  توافق محدود منطقه‌ای تنها گزینه عملی  برای ایالات متحده آمریکا، روسیه، چین و  واحدهای مربوطه در  خاور میانه است. این گام برای ایالات متحده آمریکا مستلزم  ایستادگی و صبر در ایجاد روابط همیاری با برخی از شرکای جدید (به ویژه  روسیه و چین) خواهد بود … واقعیت این است که  تا ورود آمریکا به صحنه بین‌المللی هرگز  یک قدرت جهانیِ  واقعاً «غالب» وجود نداشت … در نیمه دوم قرن بیستم  هیچ قدرتی حتی تا نزدیکی قدرت  آن (ایالات متحده آمریکا)  نرسیده بود.  این دوران اکنون به پایان رسیده.» (Toward a Global Realignment, Zbigniew Brzezinski, The Ameican Interest)
س: به نظر شما آمریکا چگونه باید با روسیه و چین رفتار کند؟ آیا راهی وجود دارد  که بتوانیم از منافع آمریکا دفاع کنیم  و در عین‌حال  از سالها مناقشه و  مقابله اجتناب کنیم؟ هدف‌های  سیاست خارجی ما باید چگونه باشد؟
پ: هدف نئوکان‌ها برای  حفظ سرکردگی  مانع از این می‌شود که واشنگتن از توصیه‌های برژینسکی پیروی کند. شانس واشنگتن  برای برخورد با روسیه و چین از دست رفته است. سئوالی که اکنون مطرح است، این است که  روسیه و چین با واشنگتن چگونه رفتار خواهند کرد. انحصار نئوکان‌ها در سیاست خارجی ایالات متحده به این معنی است که برای واشنگتن  دیگر کسی نمانده که بتوان به او تکیه کرد و سرکردگی آمریکایی  نیز دیگر مطرح نیست.