tufan ghasem

طوفان قاصم

تارنگاشت عدالت

 

برگرفته از: فرهیختگان
۱۶ مهر ۱۴۰۲

 

مقاومت فلسطین در عملیاتی حیرت‌انگیز انتقام ۷۰ سال ظلم صهیونیست‌ها را گرفت و برگ جدیدی در تحولات منطقه ورق زد، میراث شهید فرودگاه بغداد کابوس اسرائیلی‌هاست
 

احتمالا جمعه شب خواب به چشمان محمد مصری (محمد ضیف) فرمانده گردان‌های قسام جنبش حماس و نیروهایش، نیامده است. آنها ضیافتی باور‌نکردنی را برای ارتش صهیونیستی تدارک دیده‌ بودند؛ ضیافتی با حداقل ۵ هزار موشک و راکت آن هم در نیم ساعت. این موشکباران همه نقشه‌های از پیش طراحی‌شده برای پایان دادن به آرمان فلسطین و پیگیری روند عادی‌سازی را بر باد داد. ساعت ۷ صبح شنبه، عملیات «طوفان الاقصی» آغاز شد و بلافاصله پس از آن آژیرهای خطر در تل‌آویو و عسقلان به صدا در‌آمدند. ۲۰ دقیقه بعد، حدود هزار مبارز فلسطینی وارد شهرک‌های اطراف نوار غزه شدند و کمی بعد نیز تصاویر این ورود در رسانه‌ها منتشر شد. یک ساعت و نیم پس از آغاز عملیات پیام صوتی محمد ضیف درباره آغاز عملیات «طوفان الاقصی» منتشر شد؛ پیامی که نشان می‌داد دلیل اصلی این عملیات غافلگیرانه علیه صهیونیست‌ها، تعرض مداوم آنها به مسجدالاقصی و برنامه‌ریزی‌شان برای از بین بردن مظاهر اسلامی در آن بود. سرعت اجرای این عملیات به نحوی بود که روزنامه هاآرتص مدعی شد «حماس، این عملیات را در طول ماه‌ها طراحی کرد و به موفقیت چشمگیری دست یافت، در حالی که ارتش اسرائیل، با شکستی توصیف‌ناپذیر مواجه شد.» کمتر از پنج ساعت بعد، رادیو رژیم‌صهیونیستی از اسارت بیش از ۳۵ صهیونیست خبر داد. برخی منابع از اسارت ۶۰ نظامی اسرائیلی خبر دادند. روزنامه معاریو نیز از مفقود شدن ده‌ها اسرائیلی در جنوب در اطراف نوار غزه خبر داد و این حمله را «فراتر از فروپاشی سامانه اطلاعاتی و امنیتی» رژیم خواند. برخی منابع خبری از اسارت ژنرال ‌نمرود آلونی‌، فرمانده سابق واحد جنوب ارتش رژیم‌صهیونیستی و فرمانده لشکر غزه به‌دست نیروهای مقاومت فلسطین خبر داده‌اند. به جز اسارت، در بین کشته‌ها، فرماندهانی از ارتش هم حضور داشته‌اند که سخنگوی ارتش رژیم، اعلام نام آنها را به «بعدا» موکول کرده است. 

همزمان با عملیات، تصاویر آن از سوی بازوی رسانه‌ای گروه‌های مقاومت به سرعت در شبکه‌های اجتماعی انتشار پیدا می‌کرد. ویدئوهایی که صهیونیست‌ها از این حمله منتشر کرده‌اند، بیش از هر چیز این نبرد را شبیه نبردهای آخرالزمانی کرده است. در ویدئوها، صدها صهیونیست از بیم موشک‌ها و راکت‌های مقاومت، بی‌هدف در حال دویدن در بیابان‌ها هستند. خودروها و منازل در آتش می‌سوزند و شهرها شبیه به شهر ارواح شده‌اند. براساس اخباری که منابع خبری رژیم‌صهیونیستی اعلام کرده‌اند، عملیات مقاومت دست‌کم ۲۰۰ کشته و ۸۰۰ زخمی بر جای گذاشته است. از همین رو نیز خبرنگار «یدیعوت آحارونوت» بدون توجه به اینکه پاسخ صهیونیست‌ها به این حملات چه خواهد بود، آن را «شکست بزرگ‌تر از شکست جنگ ۱۹۷۳» خواند چراکه به تعبیر وی «امروز هیچ کس از این حمله دیوانه‌کننده خبر نداشت.»‌ روزنامه اسرائیل هیوم گزارش داده که حدود ۶۰۰ مجروح به بیمارستان‌ها منتقل شده که حال ۱۰۵ نفرشان وخیم است یا برخی در وضعیت مرگ بالینی هستند. 

در واکنش به این حملات، رژیم‌صهیونیستی با استفاده از جنگنده‌های خود، به غزه حمله کرد و با هدف قرار دادن ساختمان‌های مسکونی و برج فلسطین (بلندترین ساختمان غزه)، ده‌ها فلسطینی را شهید و زخمی کرد. براساس اطلاعیه وزارت بهداشت فلسطین تا لحظه نگارش این گزارش ۱۹۸ فلسطینی شهید و ۱۶۰۱ نفر مجروح شده‌اند. در واکنش به این حملات حماس بیش از ۱۵۰ موشک به سرزمین‌های اشغالی شلیک کرد. برخی منابع اعلام کرده‌اند که حزب‌الله لبنان به مصر اطلاع داده است که در صورتی که اسرائیل تصمیم به حمله زمینی به نوار غزه بگیرد، به جنگ خواهد پیوست. با وجود حملات هوایی صهیونیست‌ها به غزه، درگیری‌ها در درون سرزمین‌های اشغالی ادامه دارد. گردان‌های عزالدین قسام با صدور بیانیه‌ای در مورد آخرین تحولات میدان نبرد در اطراف غزه اعلام کرد که رزمندگان این گردان‌ها در حال حاضر در ۲۵ نقطه و پایگاه صهیونیست‌ها در اطراف غزه در حال نبرد با دشمن هستند. عصر دیروز ‌صالح العاروری‌، یکی از سران حماس در اظهاراتی تلویحا گفت که این حمله عملیات پیش‌دستانه مقاومت بوده است. او گفته «اطلاعاتی در اختیار داریم که نشان می‌دهد رژیم صهیونیستی در حال آماده‌شدن برای حمله به غزه و کرانه باختری بعد از ایام تعطیلاتش بود.»

  اسب بازنده 

سرعت تحولات در سرزمین‌های اشغالی به اندازه‌ای است که تقریبا تمامی رسانه‌ها از تحولات عقب مانده‌اند. عصر دیروز، اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، تلویحا به عربستان سعودی که به دنبال عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی است، کنایه زد و گفت: «رژیم اشغالگر قادر به حمایت از شما نیست و به آنچه که به دنبال آن هستید، نخواهید رسید.» رد روند عادی‌سازی را می‌توان با خبرهای منتشر‌شده در رسانه‌ها و سفر پیاپی دو وزیر صهیونیست به عربستان سعودی تحت عنوان نشست‌های بین‌المللی دنبال کرد. مشخص است که دو دولت با واسطه‌گری و فشار آمریکا در آستانه عادی‌سازی روابط قرار دارند. این مساله اما برای جهان اسلام و قضیه فلسطین متفاوت از عادی‌سازی روابط کشورهایی مانند امارات، مصر، اردن، مراکش و سودان با رژیم است. عربستان سعودی درحال حاضر در کنار ایران و ترکیه یکی از سه رهبر جهان اسلام و یکی از سه قدرت‌ غرب آسیا به حساب می‌آید. این کشور همچنین همراه با ترکیه، یکی از دو رهبر جهان اهل سنت و در فقدان حضور دولت عربی قدرتمند دیگری‌، عملا رهبر جهان عرب به شمار می‌رود. موقعیت‌هایی که هیچ‌یک از کشورهای دارای رابطه با رژیم از آن برخوردار نیستند. 

این امر خطراتی برای قضیه فلسطین به دنبال دارد از جمله پیوستن کشورهای دیگر به جریان عادی‌سازی زیرا با پیوستن سعودی‌ها به آن، قبح این موضوع تقریبا شکسته می‌شود. خطر دیگر تشدید سلطه‌گری صهیونیست‌ها در منطقه است، آن هم درحالی که محور مقاومت در سال‌های اخیر آن را در محدوده شامات و فلسطین اشغالی مهار ساخته است. در عرصه‌ای دیگر، متحدان آمریکا در منطقه با تمایل یا با فشار واشنگتن برای دور جدیدی از مقابله‌ها با ایران بایستی در کنار یکدیگر از جمله رژیم قرار گیرند. واشنگتن برای کاهش هزینه‌هایش در منطقه، مهار بهتر و بیشتر ایران و همچنین ادغام رژیم در منطقه و اعمال سیادتش بر غرب آسیا نیازمند چنین اتحاد و ائتلافی میان متحدانش است. عادی‌سازی‌ها پوشش و لایه سیاسی چنین ائتلافی هستند. 

ضربات غافلگیرانه به رژیم، نوشتن تهدید روی دیوار دیگران است تا سعودی‌ها بدانند در صورت خبط، به‌شدت مجازات خواهند شد و مانورهای سیاسی و تفکرات رویایی نجات‌بخش‌شان نیست. سعودی‌ها در جریان جنگ یمن، نیمی از ذخایر ارزی خود را که طی ۸۰ سال جمع‌آوری کرده بودند از دست داده و زیرساخت‌هایشان را نیز در معرض نابودی دیدند. اگر ریاض به‌طور کامل از عادی‌سازی خارج نشود، بار دیگر طعمه جنگ می‌شود. 

  چرا مهم است؟

۱٫ عملیات با عنصر غافلگیری انجام شده است. حتی در جنگ بین دو کشور، غافلگیری یک‌طرف به معنای ناتوانی سرویس‌های جاسوسی و امنیتی در تشخیص تحرکات دشمن است. اما در این جنگ، تمام جغرافیای طرف مقابل صهیونیستی، تقریبا ۴۰ کیلومتر طول و ۱۰ کیلومتر عرض دارد. برای درک بهتر این ابعاد تقریبا معادل شهرستان رباط‌کریم در استان تهران است. روی کاغذ این منطقه به‌راحتی توسط دستگاه‌های امنیتی رژیم قابل‌کنترل است. به لحاظ فنی، این منطقه توسط دستگاه‌های شنود و پهپادهای رژیم رصد می‌شود. به‌لحاظ سیاسی و اداری نیز منطقه به‌شدت تحت سیطره مصر است. فقر در این منطقه و آزادی کشورهای عربی مانند مصر، اردن، قطر و سازمان‌های بین‌المللی در آن باعث شده کسب اطلاعات و جذب جاسوس در غزه نیز کار سختی نباشد. به‌دلیل چنین محیطی و چنین نظارت همه‌جانبه‌ای، همواره ضعف اطلاعاتی گروه‌های فلسطینی‌ها را آزار می‌داد اما در جنگی که از روز گذشته آغاز شده است، این مساله حل شده به نظر می‌رسد.

 ۲٫ نیروهای فلسطینی به‌راحتی از حصار مرزی عبور کردند که این مساله حداقل دو معضل «کمبود نظامیان» و «ضعف حصار مرزی» را اثبات کرد. کمبود نیرو در مرز با غزه ناشی از سه عامل است: نخستین مساله به تمرکز بیش از اندازه نیروهای رزمی رژیم در کرانه باختری مرتبط است. تقریبا نیمی از نظامیان رژیم به‌خاطر التهاب در کرانه باختری در این منطقه مستقر هستند. عامل دوم به تمرکز تل‌آویو بر مرزهای شمالی با لبنان باز می‌گردد که این امر نیز نقشی بزرگ در کمبود نیرو در مرزهای جنوبی داشته است. سومین عامل نافرمانی‌هایی است که در سال جاری میلادی به‌دلیل اختلافات داخلی میان صهیونیست‌ها دامنگیر رژیم شده است. درکنار معضل «کمبود نظامیان»، «ضعف حصار مرزی» مطرح است که به ایجاد موانع مرزی باز می‌گردد. صهیونیست‌ها برای جلوگیری از نفوذ مبارزان فلسطینی بر ایجاد موانع زیرزمینی و تخریب تونل‌ها متمرکز بودند اما در هجوم دیروز، فلسطینی‌ها با موتور و ماشین از روزی زمین و همچنین گلایدر از هوا وارد سرزمین‌های اشغالی شدند. اگر مرز دارای موانع قابل اتکایی مانند دیوار‌های مستحکم یا مین‌گذاری بود، نفوذ به‌راحتی میسر نمی‌شد اما صهیونیست‌ها با تمرکز بر تخریب تونل‌ها از زمین و هوا غافل شده بودند. 

۳٫ شهرک‌های صهیونیست‌نشین در اطراف غزه برای مدت‌ها تنها با معضل حملات راکتی و خمپاره‌ای مواجه بودند اما با ورود سامانه پدافند هوایی گنبد آهنین، این سامانه تا مدت‌ها به‌طور موثری دربرابر حملات مقاومت می‌کرد، هرچند به صورت مستمر با افزایش تعداد راکت‌ها و کیفیت‌شان، از عملکرد این سامانه علی‌رغم به‌روزرسانی‌ها کاسته شد. امروز اما شهرک‌نشینان اطراف نوار غزه با همان غلاف غزه، با تهاجم و نفوذ زمینی مواجه شده‌اند. 

۴٫ تصاویر منتشرشده نشان می‌دهد عملیات نفوذ به دو طریق از سطح زمین و از طریق پاراگلایدر صورت گرفته است. گرچه برخی معتقدند از تونل نیز استفاده شده است. 

۵٫ غافلگیری و ضربات پی‌درپی که به صهیونیست‌ها در روز گذشته وارد آمد، به‌گونه‌ای است که دیگر با ترور رهبران یا تصرف زمینی تکه‌ای از غزه، داغ این شکست پاک نمی‌شود. 

۶٫  بالگردها، پهپادها و جنگنده‌های رژیم نتوانسته‌اند پوشش کامل هوایی برای جلوگیری از نفوذ مبارزان ایجاد کنند. 

۷٫ روز گذشته، روز عیار ارتش رژیم بود. صهیونیست‌ها پس از فروریختن حصار غزه و نفوذ گسترده مبارزان فلسطینی، به لحاظ امنیتی و نظامی بی‌حیثیت شدند اما بدتر از آن عدم قدرت تحرک آنان بود. سوالاتی در این خصوص وجود دارد. چرا نیروهای ارتش رژیم و یگان‌های کماندویی آن به‌سرعت وارد شهرک‌های مورد نفوذ واقع شده نشدند تا با مبارزان درگیر شوند؟ چرا جنگنده‌ها و پهپادهای رژیم دست به بمباران خطوط تحرک فلسطینیان تا این شهرک‌ها نزدند؟ تنها کاری که رژیم انجام داد بمباران مناطق مسکونی و کشتار غیرنظامیان بود تا بتواند گروه‌های فلسطینی را از جنگ منصرف سازد. این اقدام در درون خود نوعی انفعال را نشان می‌داد. دو دهه قبل در جریان جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶، جان بولتون پس از آغاز انهدام تانک‌های مرکاوای صهیونیست‌ها، در جریان جلسه‌ای به میانجیگران قطری گفته بود جنگ باید هرچه سریع‌تر متوقف شود وگرنه ارتش رژیم فرو می‌پاشد. این حرف درحالی از سوی بولتون ابراز شده بود که در جنوب ۱۰ هزار نظامی صهیونیست در برابر چند صد رزمنده لبنانی که تعداد آنها ۸۰۰ نفر تخمین زده می‌شد، روبه‌روی هم قرار داشتند. همچنین در این نبردها تنها ۳۴ تانک رژیم مورد هدف قرار گرفتند و حتی تعداد زیادی از آنها پس از جنگ بازسازی شده و به خدمت بازگشتند. چگونه ارتشی در ابعاد رژیم درجنگی که تنها ۱۰ هزار نیرو معادل یک‌بیستم نیروهای فعال زمینی‌اش را در آن به کار گرفته و تنها ۳۴ تانکش هدف قرار گرفته تا مرز فروپاشی پیش رفته است؟ این موضوع خود نشان‌دهنده میزان شکنندگی وضعیت نیروی زمینی ارتش رژیم است. 

۸٫ مقامات صهیونیست تا مدت‌ها غزه را برای افکار عمومی تهدیدی ساده تصویر می‌کردند. آنها علی‌رغم اطلاع از واقعیت‌ها تلاش داشتند راکت‌های دست‌ساز مقاومت را بی‌تاثیر نشان دهند و برای همین اغلب اخبار مرتبط با بیراهه رفتن این راکت‌ها یا هدف قرار گرفتن‌شان با سامانه گنبد آهنین را پوشش می‌دادند و ادعا می‌کردند غزه بدون آنکه تهدید قابل‌توجهی باشد، صرفا موجب وزر و وبال رژیم است. به‌زعم مقامات صهیونیست، چنین تصویرسازی‌ای می‌توانست منجر به عدم فهم کامل افکار عمومی رژیم از واقعیات شود. غزه با حمله روز گذشته و تصرف سرزمین‌های تحت اشغال صهیونیست‌ها، اما بخش بزرگی از این فریب افکار عمومی را درهم شکست و به شهرک‌نشینان فهماند با یک تهدید نظامی قابل‌توجه مواجهند. 

۹٫ نفوذ مبارزان حماس به داخل سرزمین‌های اشغالی به‌شدت باعث ارتقای ادراکی هراس از حمله و نفوذ مبارزان لبنانی شد. امروز شهرک‌نشینان با خود این‌گونه می‌اندیشند که اگر حمله حماس تحت محاصره این‌گونه بود، حمله نیروهای مقاومت لبنان با سطح بالاتر کمی و کیفی چگونه خواهد بود. 

۱۰٫ هجوم ناگهانی دسته‌های نظامی به یک منطقه جغرافیایی و موفقیت در پیشروی امری بی‌سابقه نیست. همین چند ماه قبل نیروهای واگنر موفق شدند در میان بهت همگان، ۷۰۰ کیلومتر از مسیر ۹۰۰ کیلومتری مرزهای اوکراین تا مسکو پایتخت روسیه را بپیمایند. آنها پس از مذاکره از پیشروی بیشتر خودداری کردند. با این حال وضعیت دولت‌ها در دریافت و هضم حملات متفاوت است. روسیه با وجود جمعیت بومی و متعلق به کشور و وسعتش قادر به هضم حملات است، اما این موضوع برای رژیم‌صهیونیستی با وسعت کم و جمعیتی که برای رفاه به فلسطین اشغالی آمده‌اند، متفاوت است. 

۱۱٫ بخش بزرگی از ضعف رژیم در جنگ اخیر با نافرمانی‌های مدنی مرتبط است. این مساله نیز به نقش و جایگاه نیروهای ذخیره در ساختار نظامی رژیم بازمی‌گردد. نیروهای ذخیره که در ارتش‌های دیگر در وضعیت‌هایی به‌شدت اضطراری به خدمت فراخوانده شده و اغلب در نیروی زمینی به‌عنوان سرباز ساده به خدمت گرفته می‌شوند، در فلسطین اشغالی داستان دیگری دارند. وضعیت در رژیم به‌گونه‌ای است که حتی نیروی هوایی به‌عنوان نیرویی به‌شدت تخصصی که نباید ارتباط چندانی با نیروهای ذخیره داشته باشد، به‌شدت به این نیروها وابسته است و تعداد زیادی از خلبانان نیز از محل نیروهای ذخیره تامین می‌شوند. این خلبانان و نیروهای ذخیره در جامعه به مشاغل دیگری مشغولند و به جهات ایدئولوژیک، علاقه‌مندی یا مواهب مالی در اوقاتی به خدمت نظامی می‌پردازند. نافرمانی آنها از خدمت نظامی می‌تواند یکی از عوامل عملکرد فشل بالگردها، جنگنده‌ها و پهپادهای رژیم در حمله به مبارزان نفوذکرده به داخل سرزمین‌های اشغالی باشد. 

  انفعال سیاستمداران

نوع موضع‌گیری مقامات رژیم تاکنون بسیار منفعل بوده است، هرچند آنها در سخنان خود برای ترساندن فلسطینیان سعی کرده‌اند چنگ و دندان نشان دهند. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی، ظهر روز گذشته پس از پنج ساعت سکوت، اعلام کرد «در وضعیت جنگی قرار داریم.»‌ او پس از آن مدعی شد رژیم در جنگ پیروز خواهد شد. ‌یوآف گالانت‌، وزیر جنگ رژیم‌صهیونیستی در پیامی ویدئویی که برای تهدید منتشر می‌شد اعلام کرد: «در وضعیت جنگی هستیم و حماس اشتباه راهبردی و بسیار بدی کرد. انتقام سختی خواهیم گرفت. مراکز حماس را بمباران می‌کنیم و غزه تاوان سختی خواهد داد.» در کنار این دو عضو اصلی و مهم دولت، ‌استحاق هرتزوک، رئیس رژیم که مقامی تشریفاتی در ساختار این رژیم دارد، در  پیام کوتاهی که در صفحه‌اش در فضای مجازی منتشر شد، اعلام کرد: «اسرائیل در شرایط بغرنجی به سر می‌برد. من دست ارتش و فرماندهان و تمامی نیروهای امنیتی را برای نجات اسرائیل می‌فشارم.» 

بنی گانتز، یکی از دو رهبر اصلی اپوزیسیون که بر اساس نظرسنجی‌ها بیشتر آرا را در صورت برگزاری انتخابات مجدد کسب می‌کند، بر موضعی قابل پیش‌بینی پای فشرد و گفت: «ما با هم خواهیم ایستاد و با هم پیروز خواهیم شد و با هم قوی خواهیم بود، هیچ ائتلاف و مخالفی وجود ندارد، ما قوی‌تر از این نبرد بیرون خواهیم آمد.» در مقابل اما یائیر لاپید، دیگر رهبر اپوزیسیون که مدتی رهبری آن را برعهده داشت ضمن ابراز موافقت با انتقام‌گیری نظامی تاکید کرد نتانیاهو باید هرچه سریع‌تر «دولت اضطراری» تشکیل دهد. لاپید تاکید کرد دولتی با حضور افراطیونی مانند ایتمار بن گویر، وزیر امنیت ملی و بتزل اسموتریچ، وزیر دارایی قادر به تداوم جنگ نیست. او از آمادگی اپوزیسیون برای حضور در چنین دولتی خبر داد. 

شاید بتوان اظهارات لاپید را مهم‌ترین موضع‌گیری دانست. تشکیل دولت اضطراری و اخراج راست‌گرایان افراطی از دولت رژیم عملا ایجاد یک تغییر سیاسی با تمایل به ایجاد رضایت در میان فلسطینیان خواهد بود. این راست‌گرایان مسئول اصلی تغییراتی در وضعیت قدس به حساب می آیند که محمد‌الضیف، فرمانده کل مقاومت فلسطین یکی از اصلی‌ترین اهداف حمله را مقابله با این اقدامات خواند. در یک جمع‌بندی اظهارات سیاستمداران صهیونیست به شدت انفعالی و تکرار مکررات بوده و موضع‌گیری لاپید نیز دورنمای عمیقی از عقب‌نشینی صهیونیست‌ها را نشان می‌دهد به‌گونه‌ای که تل‌آویو‌نشینان بر آمادگی خود برای ایجاد تغییر سیاسی نیز تاکید کرده‌اند. در این میان فیلم‌ها و تصاویری از نفتالی بنت در پیوستن به یگان‌های نظامی رژیم منتشر شده است. اقدامی برای خودنمایی و همچنین ترغیب شهرک‌نشینیان برای پیوستن به یگان‌های نظامی. این موضوع اما به لحاظ روانی بیشتر از آنکه اقدامی مثبت باشد نشانگر ضعف است.

 

فرمانده کیست؟

محمد مصری، فرمانده گردان‌های قسام جنبش حماس است. رژیم‌صهیونیستی ضیف را «دشمن شماره ۱» خود و او را مسئول چندین عملیات علیه صهیونیست‌ها می‌داند. از نظر کارشناسان اطلاعاتی اسرائیل، محمد هم در تصمیم‌گیری‌ها نقش دارد و هم خود در بمب‌سازی و اجرای برخی عملیات شرکت می‌کند. آنها مدعی هستند که فرمانده گردان‌های قسام، این آموزش‌ها را از شهید یحیی عیاش، عضو فقید شاخه قسام آموخته است. منابع غربی نوشته‌اند که صهیونیست‌ها حداقل هشت‌بار برای ترور محمد مصری تلاش کرده که چهار بار آن در دهه ۲۰۰۰ میلادی بوده است. مصری برای در امان ماندن از عملیات‌های ترور رژیم‌صهیونیستی، به‌صورت دائم محل زندگی خود را تغییر می‌دهد. به همین دلیل به او لقب محمد ضیف (به معنای میهمان) داده‌اند. در سال ۲۰۰۶ پس از حمله هوایی رژیم به خانه یک عضو حماس، محمد به‌شدت مجروح شد. سال ۲۰۱۴ جنگنده‌های صهیونیست‌ها به‌صورت شبانه یک خانه مسکونی در نوار غزه را هدف قرار دادند. در این عملیات همسر و نوزاد شیرخواره وی به شهادت رسیدند. ناکامی‌های رژیم‌صهیونیستی در ترور ضیف باعث شد که از طرف این رژیم به او لقب «گربه‌ای با ۹ جان» داده شود. محمد ضیف را استاد فعالیت در شرایط مخفی می‌خوانند. او در تغییر چهره مهارت دارد و از افزارهای الکترونیکی که شاید بتوانند محل اقامت او را لو بدهند هرگز استفاده نمی‌کند. ضیف از فرماندهان موردتوجه شهید قاسم سلیمانی فرمانده فقید سپاه قدس هم بوده است. سردار سلیمانی در نامه‌ای او را «شهید زنده» و «رزمنده‌ای شجاع» خوانده است. در این نامه وی خطاب به محمد الضیف نوشته بود: «همه مطمئن باشند که ایران فلسطین را هر اندازه که فشارها بیشتر شود و تحریم‌ها تشدید شود، تنها نخواهد گذاشت.»