مبارزات انتخاباتی، به تدریج در داخل ایران ابعاد مهمتری پیدا میکند. یکی از محورهایی که در همین ارتباط، در هفتههای اخیر به طور ویژه زیر ذره بین رسانههای ایرانی قرار گرفته، تحرکات بدیع ستادهای انتخاباتی در شهر های مختلف، برای افزایش امکان موفقیت کاندیدای خود است.
اما به نظر میرسد این نوع تحرکات، تنها در داخل ایران در جریان نیست. این روزها، در اروپا و آمریکا نیز اتفاقاتی مهم در ارتباط با انتخابات ایران در حال وقوع است. بخش پنهانتر این اتفاقات، تنها برخی اوقات نمود خود را در قالب خبرهایی چون تعویق مذاکرات هستهای ایران و اروپا [به امید روی کار آمدن یک «مردقدرتمند»] نشان میدهد. اما بخش آشکارتر موضوع را، میتوان هر روز در رسانههای کشورهای طرف مذاکرات هسته ای با ایران [سه دولت بزرگ اروپایی و آمریکا] ردیابی کرد. واقعیت که اینجا، در غرب، خیلیها شگفتزده اند. شگفتزده از این حجم تبلیغات که از طریق برخی رسانههای خاص، برای یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری ایران صورت می گیرد. تبلیغاتی که دامنه آنها، تا چاپ پرترههای تمام رنگی و «آگهی مانند» این کاندیدا در برخی نشریات آمریکایی و انگلیسی هم پیش رفته است. این کاندیدا، البته کسی جز آقای هاشمی رفسنجانی نیست که ما در این مجال، تنها گزیده ای از مطالب چاپ شده در مورد وی در رسانههای سه کشور بزرگ اروپایی و آمریکا را، در یک محدوده زمانی یک ماهه [۱۹اردیبهشت تا ۱۹ خرداد ۱۳۸۴] مرور خواهیم کرد.
طی این مدت، «مرد قدرتمند» مذاکرات هسته ای آتی ایران و اروپا، طبیعتاً پیش از هر چیز از زاویه نقش آتی او در همکاری با غرب و «طرف اصلی» مذاکرات- ایالات متحده- مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا به عنوان نمونه، «رویترز» در همان نخستین روز آغاز ثبت نام رسمی کاندیداهای انتخاباتی، به نقل از «دیپلمات های غربی» از تأثیر مهم این انتخابات در مسائل هسته ای خبر میداد و از سوی دیگر، اظهارات «مشاوران هاشمی» را منعکس می کرد که «طی ملاقاتهای مختلف با دیپلماتهای اروپایی تأکید کردهاند اگر هاشمی دوباره انتخاب شود، توافق مقبولی میان ایران و اروپا به دست خواهد آمد.»
رویترز در بخش توصیفی گزارش خود، هاشمی را به عنوان کاندیدایی که «خواستار بهبود در روابط ایران و غرب است» معرفی کرده و میافزود که پیروز نشدن وی «بحران هستهای ایران را دشوارتر خواهد کرد.» به فاصله حدوداً ده روز، رویترز این بار مستقیم سراغ هاشمی آمد تا در مصاحبه ای رو در رو، وعدههای وی را مبنی بر اینکه «با آگاهی ازفضای دیپلماسی جهانی، پرونده هستهای را حل و فصل خواهد کرد» منعکس کند. هاشمی تاکید داشت که میخواهد اعتماد اروپا و حتی آمریکا را جلب کند و یادآور میشد «نمیتوانیم آمریکا نادیده بگیریم، واقعیت این است که قدرت برتر جهان است!» حتی این چراغ سبز را هم نشان میداد که: «اگر آمریکا میخواهد با ایران رابطه داشته باشد و همکاری کند، باید قدم اول را بردارد.» این چراغ سبز، دو هفته بعد در قالب مصاحبهای با نشریه آمریکایی «تایم» نیز پوشش داده میشد. خبرنگار این نشریه از هاشمی می پرسید: «برای اینکه جنگ سرد بین ایران و آمریکا تمام شود، به یک یک سیاستمدار نیاز داریم. آیا شما چنین سیاستمداری هستید؟» و پاسخ میگرفت: «راه عملی را گفتم که اگر آمریکا عمل کند م توان امیدوار بود: آمریکا باید حسننیت جدی نشان دهد.»
رفسنجانی در مصاحبه با «ولت وخه» آلمان، پیشنهاد خود به آمریکا را دقیقتر میکرد: «امکان گفتوگو با آمریکا در مورد مسایل هستهای و موضوعات مربوط به افغانستان و عراق وجود دارد.» در چنین فضایی بود که خبرگزاری فرانسه، همزمان با آغاز رسمی رقابت نامزدهای انتخاباتی، هاشمی را به عنوان کاندیدایی که «تمایل به گسترش ارتباط با غرب دارد» معرفی میکرد. از سوی دیگر، در آمریکا، آسوشیتدپرس «تعهد هاشمی به ارتباط بیشتر با دنیا و توجه عمدهاش به روابط خارجی ایران» را برجسته میکرد و نیویورک تایمز از توان هاشمی برای «بهبود روابط ایران و آمریکا» مینوشت. این ماجرا تا به آنجا گسترش مییافت که حتی نسخه آسیایی تایمز [آسیا تایمز] هم از «یک منبع نزدیک به هاشمی» خبری اختصاصی داشت: «وی برنامه احیای روابط با آمریکا را در ذهن دارد» … و حتی دقیقتر میشد که «او برنامههایی برای صلح اعراب و اسراییل دارد.»
در این میان، مجموعه ای از مطالب چاپ شده برای رییس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام، به تبلیغ دیدگاههای اقتصادی وی اختصاص داشت. از همین زاویه بود که خبرگزاری فرانسه، در آخرین روزهای باقیمانده تا ثبت نام هاشمی، تمایل او به «آزاد سازی اقتصادی» را برجسته میکرد و همزمان، روزنامه دست راستی فیگارو با ادعای استقرار «نظام اقتصاد بازار در ایران در دوره ریاست جمهوری هاشمی»، از «تحولات شگرف» ایجاد شده توسط وی مینوشت. تقریباً همزمان با اظهار نظرهای بالا، اکونومیست هم با انتشار شرحی در باب «اعتقاد آقای رفسنجانی به خصوصیسازی» و مهارت او در گشودن بنبستها»، تصریح میکرد که «اکثر سرمایهگذاران خارجی» خواهان پیروزی این کاندیدا هستند؛ و مدتی بعد نوبت به روزنامه آلمانی فرانکفورترروندشاو میرسید تا از زبان مردم ایران خبر دهد: «بسیاری از ایرانیان، امیدوارند که رفسنجانی مانند یک تاجر موفق، وضعیت اقتصادی را بهتر کند.»
در حقیقت، طرح ادعای محبوبیت هاشمی در میان ایرانیان، محوری مشخص بود که به گونهای قابل تأمل در نشریات مختلف غربی به کار گرفته میشد. رویترز در اواخر اردیبهشت مایل بود مخاطبان خود را متقاعد کند که ایرانیان علیرغم آن که به هاشمی علاقه چندانی ندارد، اما معتقدند هاشمی بهترین فرد برای سمت ریاست جمهوری است»، آن هم درست پس از آن که فیگارو هم تقریباً همین عبارت را- البته با مایه بیشتر- به چاپ رسانده و آورده بود که هواداران هاشمی فکر میکنند «هر چند او نامزد کامل برای عهدهدار شدن سمت ریاست جمهوری نیست، اما بیتردید در شرایط فعلی بهترین گزینه برای ایران فردا است.» جالب این که رویترز هم، در جای دیگر میآورد: «در شرایط فعلی رفسنجانی بهترین گزینهای است که ایران در اختیار دارد» و دلیل این تحلیل را «قدرت و تجربه: این روحانی ایرانی ذکر میکرد. همچنین روزنامه دیلی تلگراف، هاشمی را «کاندیدای محبوب و عملگرا: معرفی میکرد که در جناح «اصلاحات» است. درست مانند خبرگزاری فرانسه که اهمیت «قاطعیت عمل هاشم» برای مجموعهای از مردم ایران را مورد تأکید قرار میداد و نامبرده را تا حد «یکی از چهرههای کاریزماتیک ایران» بالا میبرد.
یک نمونه «ویژه» از تبلیغات منتشر شده در مورد «محبوبیت مردمی» هاشمی رفسنجانی، مصاحبه او با نشریه آمریکایی تایم-به همراه عکس بزرگ تمام رنگی وی- بود که به وضوح دارای ادبیاتی نامشابه با مطالب معمول این نشریه حرفهای بود. با جملاتی از این نوع: «هاشمی رفسنجانی که ۷ سال سن دارد، همانند مردی ۴۰ ساله گام بر میدارد!» یا: «واقعگرایی او سبب میشود که مردم به بالاترین حد از انتظارات خود برسند!» این تصنیف تا به آنجا پیش میرفت که هاشمی، در نگاه تایم به «همراه جوانان خستگی ناپذیر ایرانی» تبدیل میشد: «او به عنوان فردی اصلاحگر به همراه جوانان خستگی ناپذیر ایرانی قصد دارد تا به سمتی که در سال ۱۹۹۷ آن را ترک کرد بازگردد.»
لزوم بازگشت کشور به «سمتی که در سال ۱۹۹۷ ترک شده بود [اشاره به سال انتخاب خاتمی] در گفتوگوی رفسنجانی با «ولت وخه» تکرار میشد. جایی که او در پاسخ به این سوال که «برنامه اصلاحات دولت اخیر با بنبست مواجه شد… شما به عنوان رییسجمهور بعدی کشور چه راهی را در پیش می گیرید؟» دولت خود را اینگونه با دولت خاتمی مقایسه میکرد: «من وعده و قولهای توخالی نمی دهم.»
وقتی خود این کاندیدا چنین سخن میگفت، عجیب نبود که یک نشریه هوادار وی با تأکید بر «دلایل وجدانی و اخلاقی هاشمی برای ورود به انتخاب” در غیاب» شخصیتهای «توانمند» بنویسد: «اصلاحطلبان از معین حمایت میکنند… میتوان انتخابات ریاست جمهوری را آخرین تلاش این جریان توصیف کرد. معین در بر پیامها و برنامه خود به رأی دهندگان ایرانی موفقیت چندانی به دست نیاورده و با استقبال مردم ایران مواجه نشده. انتخابات محمد رضا خاتمی به عنوان معاون اول وی و الهه کولایی به عنوان سخنگوی ستاد انتخاباتی و علی شکوریراد به عنوان مدیر برنامههای انتخاباتی- سه شخصیتی که جزو افراطیترین اصلاحطلبان محسوب میشوند- ظاهراً نه تنها به نفع او نخواهد بود، که تأثیر منفی گستردهای را بر محبوبیتش به وجود خواهد آورد.» جملات بالا، البته در یک روزنامه محافظهکار چاپ تهران به چاپ نمیرسید. این جملات در لندن منتشر میشد، توسط روزنامه اینترنتی «الحقایق».
راجع به مکانیزم چاپ پیدرپی چنین تبلیغاتی در نشریات آمریکا اروپا، میتوان اختلاف نظر داشت. با وجود استدلالها و حتی بعضاً ادبیات یکسان به کار رفته در تبلیغات مورد بحث، هنوز زود است راجع به اخبار غیررسمی حاکی از استفاده از مکانیزم «آگه» برای چاپ مجموعهای از این مطالب اظهار نظری بکنیم. اما حتی با یک نگاه محطاطانه میتوان گفت، خبرهای حاکی از تماسهای گسترده ستاد آقای هاشمی در اروپا و آمریکا با نشریات و سیاستمداران غربی [که به مراتب «اهل معاملهتر از رسانهها هستند] موثقتر از آن به نظر میرسند که بتوان به انکار آنها پرداخت.
یک «حس پنهانی» میگوید که در روزهای آینده، از نتایج فعالیتهای این ستاد، بیشتر خواهیم شنید.
* بایگانی تارنگاشت عدالت
۴ مهر ۱۳۸۶