taliban

پس از شکست غرب

 

 

تارنگاشت عدالت
 
 
نویسنده: سید علیرضا موسوی
برگرفته از: راشیا تودی
۲۳ اوت ۲۰۲۱

 

جامعه قبیله ای افغانستان و چالش های کشورهای همسایه
 
 

 

عمران خان ، نخست وزیر پاکستان اخیراً گفته که دموکراسی غربی منسوخ شده است. پس از ناکامی غرب در افغانستان ، کشورهای همسایه در جستجوی یک رویکرد منطقه ای برای کمک به  این کشور جنگ زده قومی برای مقابله با بحران هستند.

در چند روز گذشته ، رسانه های باب روز تلاش زیادی کردند تا قدرت گرفتن طالبان در افغانستان را به عنوان تهدیدی بزرگ برای به  اصطلاح”جامعه آزاد” معرفی کنند. هرچند صاحب نظران غربی اعتراف می کنند که غرب در واقع در افغانستان شکست خورده است ، اما بعید است که آنها از ارائه یا حتی تلاش برای تحمیل ارزشهای غربی خود به عنوان کالاهای صادراتی در سراسر جهان دست بکشند. آنها همچنان بهانه برای مداخله در همه جا خواهند یافت.

سیاستمداران غربی هرچند با تسلط طالبان در افغانستان از از بین رفتن “دستاوردهای” ادعایی دولت دستنشانده آمریکا در کابل در ۲۰ سال گذشته،  ابراز تاسف می کنند ، اما این امر نتیجه آن دموکراسی ظاهری با یک الیگارشی فاسد غرب گرا  در افغانستان بود.  گفته می شود که  آخرین حاکم این سیستم – اشرف غنی – قبل از تصرف کابل به دست طالبان ،  کشور را با یک بالگرد پر از پول ترک کرد.

کشور افغانستان یک دولت چند قومی است و بهتر بگوییم یک جامعه قبیله ای است – کشوری با گروه های قومی مختلف. طالبان به گروه پشتون تعلق دارند. بنابراین مسئله آینده افغانستان در واقع مسئله روابط طالبان و اقوام غیر پشتون در این کشور خواهد بود.

عمران خان ، نخست وزیر پاکستان ، در اوایل ماه ژوئیه چین را به دلیل مدل حکومت منحصر به فردش مورد ستایش قرار داد و آن را جایگزینی برای دموکراسی غربی نامید: “تا کنون به ما گفته شده است که دموکراسی غربی می تواند جوامع را به بهترین نحو بهبود بخشد. ولی چین یک سیستم جایگزین را معرفی کرده است که همه دموکراسی های انتخاباتی غرب را شکست داده. ” عمران خان افزود که یک جامعه تنها در صورتی موفق خواهد شد  که دارای ساختارهایی باشد که بتواند نخبگان حاکم را مورد مواخذه قرار دهد و یک جامعه عملکردی را تضمین کنند.

اکنون زمان آن فرا رسیده است که کشورهای همسایه افغانستان پس از خروج نیروهای غربی ، منطقه را دوباره طراحی کرده و یا تغییر دهند. با خروج ایالات متحده از منطقه ، زمینه های بیشتری برای کشورهای همسایه افغانستان پدید می آید، تا گفتمان قبایل افغان را به منظور ایجاد ثبات در افغانستان و در منطقه بر اساس یک مفهوم منطقه ای ترغیب و تشویق کنند.

باید در نظر داشت که کشور افغانستان یک دولت چند قومی است و بهتر بگوییم یک جامعه قبیله ای است – کشوری با گروه های قومی مختلف. طالبان به گروه پشتون تعلق دارند. بنابراین مسئله آینده افغانستان در واقع مسئله روابط طالبان و اقوام غیر پشتون در این کشور خواهد بود. علاوه بر پشتون ها، تاجیک ها و هزاره ها ، سایر اقوام بزرگ افغانستان را تشکیل می دهند. غرب در سالهای اخیر این جنبه های سرنوشت ساز جامعه افغانستان را کاملاً نادیده گرفته بود و سعی داشت برنامه دموکراسی انتزاعی خود را در افغانستان  به پیش ببرد.

طالبان ۲۰۲۱ سازمانی بسیار متفاوت از طالبان ۲۰۰۱ است. مقامات طالبان مدتهاست که روابط دیپلماتیک خود را با کشورهای همسایه  چون ایران ، پاکستان ، چین ، کشورهای آسیای مرکزی شوروی سابق ، از جمله روسیه برقرار کرده اند تا نگرانی های آنها  را در مورد آینده افغانستان برطرف کنند.

رهبری ایران از قبل آگاه بود که ایالات متحده ممکن است خواهان یک جنگ داخلی در داخل افغانستان بین طالبان سنی و اقوام شیعه و غیر پشتون افغان باشد تا بتواند یک افغانستان بی ثبات به جای بگذارد و در عین حال کشور همسایه ایران را تضعیف کند.

ایران از خروج آمریکایی ها از افغانستان خوشحال است ، اما رهبری تهران ، مانند دیگر کشورهای همسایه ، علاقه ای به بی ثباتی کشور همسایه ندارد. برای ایران مهم است که اقلیت های شیعه مانند هزاره، که سومین گروه قومی بزرگ در افغانستان است ، بتوانند تحت حکومت طالبان سنی، سنن مذهبی خود را آزادانه انجام دهند. در چند روز گذشته ، طالبان پیام های دوستانه ای را به تهران ارسال کردند ، از جمله این که: پس از تصرف شهر هرات توسط طالبان ، محمد اسماعیل خان ، فرمانده جنگی و متحد سابق ایران دستگیر شد. چند روز پس از دستگیری ، عکسهای وی در شهر مشهد ایران منتشر شد. گمانه زنی می شود که به درخواست دولت ایران ، طالبان او را آزاد کردند تا کشور را به مقصد ایران ترک کند. در جریان پیشروی طالبان ، ایران همچنین از متحدان خود – به ویژه لشگر فاطمیون ، یک سازمان شبه نظامی شیعه افغان – خواست تا با طالبان نجنگند. رهبری ایران از قبل آگاه بود که ایالات متحده ممکن است خواهان یک جنگ داخلی در داخل افغانستان بین طالبان سنی و اقوام شیعه و غیر پشتون افغان باشد تا بتواند یک افغانستان بی ثبات به جای بگذارد و در عین حال کشور همسایه ایران را تضعیف کند. پس از روی کار آمدن طالبان ، می توان انتظار داشت که  تحت حکومت طالبان، – از نظر ژئوپلیتیک – ایران و هند می توانند برای مقابله با قدرت ژئوپلیتیک پاکستان در افغانستان به یکدیگر نزدیک شوند.

 از دیرباز یک راز آشکار بوده است که طالبان افغانستان توسط سرویس های اطلاعاتی پاکستان (ISI) حمایت می شوند. امروز پاکستان روی این امر حساب باز کرده  که طالبان دولت را در افغانستان تشکیل خواهد داد. افغانستان از نظر ژئوپلتیک ، حداقل برای پاکستان بسیار مهم است. با طالبان در رأس قدرت ، افغانستان سیاست خارجی ضد پاکستانی  دنبال نخواهد کرد. از این نظر بعید است که همکاری نزدیکی با هند  و یا سایر قدرتهایی که سیاست های آنها بر خلاف جاه طلبی های پاکستان در منطقه است ، به وجود آید. پاکستان به عنوان یک قدرت هسته ای می خواهد نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد. پاکستان طالبان و چین را شریک نزدیک خود می داند. برای پاکستان ، افغانستان منطقه‌ای برای عقب نشینی ارتش این کشور است. در صورت حمله ناگهانی هند از شرق ، نیروهای پاکستانی می توانند در غرب به مناطق مرزی افغانستان عقب نشینی کنند. پاکستان همچنین امیدوار است که طالبان افغان به پاکستانی ها کمک کنند تا طالبان پاکستانی تحت کنترل نگه داشته شوند. ظاهراً نسبت به افغانستان در  پاکستان تعداد بیشتری از پشتون‌ها زندگی می کنند.

حتی قبل از استقرار مجدد امارت اسلامی ، طالبان با احتیاط روابط خوبی با بازیگران مهم اوراسیایی – با روسیه ، چین ، پاکستان ، ایران و کشورهای آسیای مرکزی برقرار کردند

چین که روابط نزدیکی با پاکستان دارد ، قبلاً روابط دیپلماتیک رسمی با طالبان برقرار کرده بود. از دیدگاه پکن ، افغانستان یک کریدور مهم به سوی کشورهای آسیای میانه است و می تواند بخشی از کریدور اقتصادی چین و پاکستان CPEC شود. اما نگرانی اصلی که چین با توجه به تحولات جدید در افغانستان دارد  در رابطه با جهادگران اویغور است که ظاهراً سالهاست در کنار طالبان می جنگند. این خطر برای چین وجود دارد که بسیاری از افراط گرایان اویغور از پیروزی بدون اصطکاک طالبان تشویق شوند و این امر می تواند به پویایی برای برنامه ریزی و انجام حملات بیشتر در چین بیانجامد. طالبان اخیراً تلاش کرده اند چین را به عنوان متحد احتمالی خود جذب کنند. در حالی که غرب همواره عمداً خطر افراط گرایان اویغور را برای چین با توجه به منافع ژئوپلیتیک کم رنگ جلوه میدهد ، گفته می شود که طالبان قبلاً به رهبری چین تضمین داده که افغانستان سرزمینی برای عقب نشینی جهادگران اویغور نخواهد بود.

در روسیه ، بزرگترین ترس، سرنگونی دولت مورد حمایت غرب در کابل نیست ، بلکه ظهور گروه های افراطی در افغانستان است ، که به عنوان مثال روسیه سالهاست در سوریه با آنها مبارزه می کند. روسیه از یک گفتمان ملی که در آن همه نیروهای سیاسی افغانستان شرکت داشته باشند حمایت می کند. لاوروف، دیپلمات ارشد روسی اخیرا با توجه به گزارش هایی مبنی بر مقاومت در برابر طالبان در دره پنجیر تاکید کرد که جنبش طالبان بر کل منطقه افغانستان کنترل ندارد. بنابراین روسیه خواستار گفتمان ملی با مشارکت همه نیروهای مخالف از همه گروه های قومی و مذهبی افغان است.

در حالی که بیشتر خاک افغانستان در واقع توسط طالبان اشغال شده است ، استان پنجیر در شمال پایتخت همچنان به مقاومت در برابر شبه نظامیان طالبان ادامه می دهد. فرماندهان آنها را امرالله صالح ، معاون رئیس جمهور پیشین افغانستان و احمد مسعود ، پسر احمد شاه مسعود ، مبارز مشهور مجاهد ، رهبری می کنند. با این حال ، آخرین اظهارنظر احمد مسعود در واشنگتن پست باعث سردرگمی شد، زیرا وی در این مقاله به غرب – همان غربی که قبلاً دولت غنی را تنها گذارده بود − روی آورد تا به او در مبارزه با طالبان ، کمک کند.

حتی قبل از استقرار مجدد امارت اسلامی ، طالبان با احتیاط روابط خوبی با بازیگران مهم اوراسیایی – با روسیه ، چین ، پاکستان ، ایران و کشورهای آسیای مرکزی برقرار کردند. روسیه نقش مهمی در این زمینه ایفا می کند ، زیرا سعی می کند بازیگران منطقه ای را مطابق با مفهوم سازمان همکاری شانگهای (SCO) گرد هم آورد. روسیه بارها از “نظم مبتنی بر قاعده” که توسط غرب ابداع شده است انتقاد کرده است زیرا این امر به طور آشکار با چندجانبه گرایی فزاینده در سیاست جهانی در تناقض است. برای روسیه ، از یک سو ، بسیار مهم است که در سازمان های بین المللی مانند سازمان ملل متحد کار کند ، که در آن طیف کاملی از نظرات ، گاه حتی نظرات مخالف وجود دارد ، و از سوی دیگر ، اهمیت بیشتری برای منطقه قایل است.  در این زمینه لاوروف اظهار داشت که روسیه آماده است تا مذاکرات موسوم به “فرمات مسکو” در مورد افغانستان را از سر بگیرد. به لطف ابتکار فعال روسیه ، ایران اکنون در آستانه پیوستن به SCO به عنوان یک عضو کامل به منظور تقویت بیشتر همکاری های منطقه ای است .

آنچه طالبان برای اینکه  اصلاً بتوانند حکومت کنند دنبال می کنند ،  ایجاد کنفدراسیون اقوام و گروه های قومی زیر نظر امیر طالبان است. از این نظر ، باید انتظار داشت که طالبان مجبور شوند به تدریج ساختارهای قبلی خود که تحت سلطه واضح پشتون ها قرار داشت را ترک کنند.

آنچه که احتمالاً طالبان برای اینکه  اصلاً بتوانند حکومت کنند دنبال می کنند ،  ایجاد کنفدراسیون اقوام و گروه های قومی زیر نظر امیر طالبان است. از این نظر ، باید انتظار داشت که طالبان مجبور شوند به تدریج ساختارهای قبلی خود که تحت سلطه واضح پشتون ها قرار داشت را ترک کنند. در اینجا برای افغانستان ، نقش  آفرینی کشورهای همسایه به منظور ادأی سهم خود در حل و فصل درگیری های قومی در افغانستان مطرح می شود. بنابراین روسیه و چین و دیگر بازیگران منطقه ای باید هر آنچه در توان دارند برای تسلط بر وضعیت و مهار هرج و مرجی که اخیراً از غرب در خاورمیانه بوجود آمده است ، به کار گیرند.