در مراکز امپریالیستی، تمایلات خودویرانگر سرمایهداری انحصاری دولتی از یک سو و ظهور جمهوری خلق چین از سوی دیگر منجر به تشدید تضادها میشود. حزب کمونيست آلمان وظیفه خود را در گسترش مبارزه طبقاتی در آلمان و تشدید مبارزه با سیاست تقابلی امپریالیستها میداند. از اين منظر او خود را در کنار جمهوری خلق چین و حزب کمونیست آن میبیند.
تئوریسینهای بسیار متفاوتی با عنوان «مارکسیستهای غربی» نامیده میشوند که تنها مرزبندی آنها با مارکسیسم «کلاسیک» و یا «ارتودکس» وجه اشتراک آنان است. دومنیکو لوسوردو بر این عقیده است که علت این امر جدایی آنها از مبارزات آزادیبخش دورانساز است.
بر هر نوع موضعگیری جزمی غلبه کردن و توانایی خود را با زمان خود سنجیدن و بیشتر به اندیشیدن و نه پیشگویی کردن پرداختن، پیششرطهای لازمی است تا مارکسیسم در غرب بتواند دوباره احیاء شود و تکامل یابد.
ویژگیهای مناسبات پساسرمایهداری از موضوعاتی است که همواره مورد مناقشه بوده است. مارکسیستها نیز به عنوان پیگیرترین و جدیترین منتقدان نظام سرمایهداری به بحث و گفتوگو پیرامون این مسأله پرداخته اند و طبیعتاً بسیاری از این مباحثات حول آثار کلاسیک مارکسیستی انجام گرفته است.