رفتن به محتوای اصلی
Printer Friendly, PDF & Email

از «انوشه» تا «افضلی»

تارنگاشت
بايگانی عدالت

یکشنبه، ۰۷ اسفند ۱۴۰۱
نویسنده:
سياوش کسرايی
برگرفته از:
دنيا، نشريۀ سياسی و تئوريک کميتۀ مرکزی حزب تودۀ ايران، سال اول، دورۀ پنجم، ‏شمارۀ ۱، آبان‌ماه ۱۳۶۴
منتشر شده در تاریخ:
‏۱۰ اسفند ١۳۶۲‏

 

 

 

 

 

 

 

از «انوشه» تا «افضلی»

 

نه بدين «دم» و آن، «آن»‏
به ساليان،
نا رام، ‏
پشت چهرۀ  آرام،
بحر و بر، بريدی
طومار علم و آزمون
درنورديدی
و
توفنده دل
چونان موج
خروشان،
ماندی.‏

‏***
از سپيده تا شامگاه،
از غروب تا پگاه،
مرغان دريايی، مژده می‌دادند،
چرا که ابر سترون باريد
رود خشک، جوشيد
و دريای ساکن
‏ غريد.‏

‏***
درياييان را
شبچراغ دل تو، رهمنا
و ساحل‌نشينان را
زورق سپيد تو، اميد!‏

‏***
ناخدا! ناخدا! شب است
شبچراغ تو کو؟!‏
جدايی، دريا درياست
زورق تو کجاست؟!‏

‏***
مرغ دريا آشيان!‏
به کدام افق پريدی
‏«مرواريد» يگانه!‏
در کدام صدف غنودی؟!‏

‏***
آه ای کبوتر طوق‌دار!‏
به کدام توده مِه فرو شدی
که سفيدپوشان
هر چه پارو می‌کشند
جز باد به دست ندارند؟!‏

‏*** ‏
من می‌گريم، اما
در غريو مرغک دريا، باز پيامی است
گلخند «ناوی انوشه»‏
در دهان تو شکفت ناخدا
بمان بمان
که فردا
ما بهار را در آغوش می‌کشيم

‏***‏
‏ من می‌گريم و دريا
هم‌چنان
موج بر موج می‌کوبد...‏

 

سياوش کسرايی
‏۱۰ اسفند ١۳۶۲‏

About behdad

behdad

Comments

حریم خصوصی و کوکی‌ها: این سایت از کوکی‌ها استفاده می‌کند. با ادامه استفاده از این سایت، با استفاده آن‌ها موافقت می‌کنید.

برای دریافت اطلاعات بیشتر، شامل نحوه کنترل کوکی‌ها، سیاست کوکی ها را کلیک کنید.