تضمینهای آمریکا چه باشد؟
نخستین دور مذاکرات ایران و ۱+۴ با هدف لغو تحریمها در وین برگزار شد
نخستین دور از مذاکرات چندجانبه ایران و ۱+۴ در دولت رئیسی که با مشارکت غیرمستقیم آمریکا همراه است، ساعت۱۶:۳۰ عصر روز گذشته درحالی در وین آغاز شد که طرفین اصلی این مذاکره یعنی ایران و آمریکا با خواستههای حداکثری به وین آمدهاند. تهران در مذاکرات به دنبال «لغو تحریم»هاست و برایناساس آن را نخستین دور مذاکره برای «لغو تحریمها» میداند. در طرف مقابل اما آمریکاییها قصد دارند این مذاکرات را دور هفتم و در تداوم ۶ دور مذاکراتی که دولت پیشین با ۱+۴ داشته است، جا بزند تا از این طریق مذاکرات از همان نقطهای که متوقف شده، ادامه پیدا کند. مشکل اما آنجاست که در پایان همان ۶ دور مذاکرات، ۷ موضوع اساسی «گره زدن برجام به مسائل منطقهای»، «لغو دستور اجرایی تحریم تسلیحاتی»، «رفع تحریم بیش از ۵۰۰ نفر از اشخاص حقیقی و حقوقی و تحریم کاتسا»، «ارائه تضمین»، « پرداخت خسارت خروج از برجام»، «تعهدات برجامی ایران» و «راستیآزمایی لغو تحریم» مذاکرات را به بنبست کشاند. با توجه به این موارد اختلافی، تهران به جای بسط موضوعات بر اصلیترین دلیل شکلگیری برجام یعنی «رفع تحریم ها» متمرکز شده است. در سایه این موضوع است که تهران گامهای عملیاتی خود را متوقف خواهد کرد و برجام را مطابق آنچه که بوده، دنبال خواهد کرد.
ریاست تیم مذاکرهکننده ایرانی در این دور از مذاکرات که در هتل «پله کوبورگ» وین برگزار شده، برعهده علی باقری، معاون سیاسی وزیر امورخارجه است. او علاوهبر بهکارگیری ترکیب قبلی تیم مذاکرهکننده هستهای، افرادی همچون مهدی صفری معاون دیپلماسی اقتصادی، رضا نجفی معاون امور حقوقی و بینالمللی وزارت امورخارجه، غلامرضا پناهی معاون امور ارزی و بینالملل بانک مرکزی، علی فکری معاون وزیر امور اقتصادی و دارایی، احمد اسدزاده سرپرست معاونت بینالملل و بازرگانی وزارت نفت و ابراهیم شیبانی رئیس کمیسیون اقتصادی شورای راهبردی روابط خارجی را همراه خود دارد. این ترکیب تیم مذاکرهکننده باعث شد تا رسانههای غربی از عزم ایران برای رسیدن به توافق در وین خبر دهند. تیم مذاکرهکننده ایرانی که از روز شنبه وارد وین شده، پیش از آغاز رسمی مذاکرات، دیدارهایی غیررسمی در قالبهای مختلف ازجمله رایزنی سهجانبه روز یکشنبه با نمایندگان چین و روسیه در راستای ایجاد آمادگی و تصریح مواضع داشته است. محور و دال مرکزی این رایزنیها متمرکز بر لغو تحریمهایی بوده است که پس از خروج دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ اعمال شد. ایران در کنار لغو تحریمها، خواهان دریافت تضمین مناسب برای ممانعت از بازگشت آمریکا به برجام است. از زمانی که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از توافق هستهای خارج شد، درحالیکه هیچ مدرک قابلتوجهی از نقض ایران ارائه نکرد، چند چیز تغییر کرده است. اولا کارزار «فشار حداکثری» که ترامپ به اثرگذاری آن برای فروپاشی ایران یا پذیرش توافقی جامعتر امید بسته بود، به هیچیک از اهداف خود نرسید. ثانیا ایران با کاستن از تعهدات هستهای خود در قالب برجام، برنامه هستهای خود را تشدید کرده است و از غنیسازی ۶درصدی به غنیسازی اورانیوم ۶۰ درصدی رسیده است. تهران پیش از کاهش تعهداتش، تنها مجاز به تولید اورانیوم غنیشده با تعداد محدودی از سانتریفیوژهای نسل اول IR-1 در نطنز بود. اما درحال حاضر، ایران صدها سانتریفیوژ پیشرفته را که بسیار کارآمدتر و قدرتمندتر هستند در هر دو نیروگاه اصلی خود در فردو و نطنز نصب کرده است. با وجود این تحولات، آمریکا در تلاش برای بازگشت به برجام است اما بازگشت او به برجام به گفته محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه دولت قبل تنها در صورتی «مفید» است که «مزایای اقتصادی برای ایران داشته باشد.» او دیماه سال گذشته در گفتوگو با سایت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای گفته بود: «بازگشت آمریکا به برجام بدون برداشتن تحریمها نهتنها منفعتی برای ما ندارد، بلکه منفعت صرف برای آمریکاست.» در سوی مقابل، جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا که از زمان روی کار آمدن گفته است میخواهد توافق اولیه را بازگرداند، مدعی است که باید بر سر یک توافق طولانیتر و گستردهتر از برجام با ایران مذاکره کند. دولت او در عین حال میگوید حاضر نیستند بخش قابلتوجهی از تحریمهایی را که ترامپ با برچسبگذاریهای متفاوت اعمال کرده، لغو کنند. در مقابل نیز، علی باقری، رئیس تیم مذاکرهکننده ایران میگوید: «تا زمانی که طرف ناقض توافق در عمل پایبندی خود به برجام را نشان ندهد، دلیلی وجود ندارد که ایران از حق و حقوقی که در این توافق تضمین شده است، صرف نظر کند.» برآیند این وضعیت نشان میدهد که سطح و ابعاد انتظار طرفین اصلی مناقشه(ایران و آمریکا) از کارکردهای توافق هستهای متفاوت از قبل است. در شرایط کنونی، ایالات متحده به سادگی نمیتواند همچون سال ۲۰۱۵ روی وحدت میان کشورهای شریک خود - یا اعتماد آنها - حساب باز کند. روابط ایالات متحده با چین در سالهای اخیر بدتر شده است و روابط با روسیه نیز ضعیفتر از قبل است. جدا از این، زیادهخواهیهای آمریکا در برجام از پشتوانه محکمی برخوردار نیست و آنگونه که مقامات کنونی و سابق آمریکا و اروپا اذعان دارند «هر کمپین تحریمی جدید [علیه ایران] ممکن است ماهها طول بکشد تا مورد توجه قرار گیرد و زمان بیشتری به ایران برای توسعه دانش هستهای و ذخایر اورانیوم غنی شدهاش بدهد.» آنها گفتهاند حتی در آن زمان هم ممکن است تحریمها اثر مطلوب را نداشته باشد. برای افزایش فشار بر ایران، ایالات متحده میتواند تصمیم بگیرد که از تحریمها فراتر رفته و از عملیات خرابکارانه، از حملات سایبری گرفته تا مواد منفجره، علیه برنامه هستهای ایران استفاده کند اما ایران در سالهای گذشته نشان داده به این خرابکاریها با تقویت برنامه هستهای خود پاسخ داده است.
تحریمها و تضمینها
در میان بحث درباره نحوه احیای مجدد برجام نباید از یاد برد آنچه که هماکنون باعث افزایش جدلها پیرامون توافق هستهای با ایران شده، خروج آمریکا از آن بوده است؛ پس یک نقطه مهم در مذاکرات فعلی علاوهبر بازگشت آمریکا به برجام سال ۲۰۱۵ و لغو تمامی تحریمها، تاکید بر کسب تضمینهای قابل اتکا از واشنگتن برای عدم تکرار مجدد این اتفاق است. در ادامه به بخشی از این موارد اشاره شده است.
۱ ترسیم اقدامات ایران پس از خروج مجدد آمریکا
مقامات آمریکا میگویند قادر به ارائه تضمین برای عدم خروج مجدد کشورشان از برجام- همانند آنچه در دوره ترامپ رخ داد- نیستند. بهطور کلی حتی در صورت ارائه تضمین حقوقی توسط آمریکا، واشنگتن ابایی از زیرپا گذاشتن آنها ندارد. در اینجا باید ایران چارچوبی شفاهی را تثبیت کند که در برابر دومین خروج آمریکا دیگر سیاست صبر استراتژیک را در پیش نگرفته و بلافاصله تعدیل تعهدات برجامی را آغاز خواهد کرد که احتمالا این گام شامل غنیسازی ۹۰ درصدی میشود.
۲ دریافت تضمین «مادی» در برابر تضمین «حقوقی»
از آنجایی که ایران به آمریکا بیاعتماد است، نمیتواند به تضمینهای این کشور اعتماد داشته باشد. از اینرو تضمینهای حقوقی برای عدم خروج واشنگتن از برجام به هیچوجه مطمئن تلقی نمیشود. ریچارد فونتین، مدیرعامل اندیشکده CNAS درباره یکی از شاخههای تضمین حقوقی برجام که تصویب آن در کنگره آمریکا است، میگوید: «حتی اگر برجام تبدیل به یک پیمان شود و در کنگره نیز تصویب شود، بازهم تضمینکننده عدم خروج آمریکا و بازگشت تحریمها نیست زیرا تاریخ نشان داده در زمانی که جورج بوش از پیمان ۳۰ ساله ABM و ترامپ از INF خارج شدند، کنگره در مقابل آنها ایستادگی نکرد.» این مساله که مورد اعتراف آمریکاییهاست نشان میدهد که ایران باید به دنبال کسب تضمینهای قابل اتکایی به جز تضمینهای حقوقی باشد. حتی اگر تضمینهای حقوقی وجود نداشته باشد باز تضمینهای مادی کارایی خود را خواهد داشت. در حوزه تضمینهای مادی آمریکا میتواند بخشی کوچکی از ذخیره طلای خود را به داخل خاک ایران منتقل کند. این ذخایر همانند آنچه در ذخایر آمریکا میگذرد، در ذخایر ایران تا زمان خروج احتمالی این کشور از برجام دستنخورده باقی میمانند. آمریکا دارای بیش از ۸ هزار تن ذخایر طلا است. هر تن طلا ۷۰ میلیون دلار قیمت دارد. انتقال ۲۰۰ یا ۴۰۰ تن طلا به ارزش ۱۴ تا ۲۸ میلیارد دلار یک تضمین قابل اتکا برای عدم خروج واشنگتن از برجام است.
۳ تضمین بازگشت مواد هستهای
ایران در صورت خروج مجدد آمریکا از برجام به زمان زیادی برای تولید مواد هستهای به همان میزان که از کشور خارج شده است، نیاز دارد. همین مساله یکی از عوامل انگیزهدهنده به واشنگتن برای خروج از برجام بود. در تضمین جدید ایران باید با کشورهای عضو توافق هستهای یا یکی از آنها مانند روسیه که در دور قبل مقصد اورانیومهای صادر شده از ایران بود، به توافقی دست یابد که براساس آن درصورت خروج آمریکا از برجام اورانیوم غنی شده به همان میزانی که از ایران خارج شده به آن بازگردانده شود. این نوع از تضمین میتواند به کاهش انگیزههای آمریکا در خروج از برجام کمک کند.
۴ تضمین سرمایهگذاری و سپردهگذاری دولتی
تضمینهای برجام اما نباید تنها منحصر به آمریکا باقی بمانند؛ زیرا واشنگتن حتی در زمانی که عضوی از توافق هستهای بود به مفاد آن بهطور کامل عمل نمیکرد. آمریکاییها و اروپاییها پس از اجرایی شدن برجام ادعا میکردند قادر به ارائه تضمین درباره همکاری بانکهای بینالمللی با ایران برای تامین مالی نیستند، زیرا این موسسات خصوصی به حساب میآیند و خود درباره فعالیتهایشان تصمیم میگیرند. این یک مساله داخلی برای کشورهای عضو برجام است و ایران نباید هزینه آن را بپردازد. این موضوع همچنین دارای راهحلهای چندان پیچیدهای نیست و این کشورها میتوانند از آمریکا مجوز فعالیت شرکتهای خصوصی در ایران را اخذ کنند. به جز سرمایهگذاری در ساخت کارخانهها، پالایشگاهها و تاسیسات اقتصادی کشورهای عضو برجام همچنین باید مقادیر مشخصی سپردهگذاری ارزی بلندمدت در بانکهای ایران داشته باشند. در شاخه سوم نیز باید خرید سطحی حداقلی از نفت به کشورهای غربی تضمین شود.
معایب توافق موقت
در روزهای منتهیبه آغاز مذاکرات برخی رسانههای غربی خبر از احتمال پیشنهاد «توافق موقت» با هدف کاستن از اختلافات و امکانپذیرتر کردن بازگشت به برجام دادند. گفته میشود براساس این توافق موقت قرار است در ازای آزادسازی بخش کوچکی از منابع مالی ایران، تهران نیز برخی از فعالیتهای هستهای خود مانند غنیسازی ۶۰ درصدی را متوقف کند. گرچه برخی معتقدند با توافق موقت، زمینه برای توافق نهایی مناسبتر خواهد شد، اما این مساله یک قاعده کلی است که شاید با وضعیت فعلی مذاکرات هستهای جور درنیاید. دلایل محکمی وجود دارد که اثبات میکنند یک توافق موقت در شرایط کنونی چیزی نیست که منافع تهران را تامین کند. اما درمقابل این نوع از توافق گرچه بازگشت ایران به تمام تعهدات مندرج در برجام را بهدنبال ندارد، ولی برای غرب متضمن منافعی است که ازلحاظ ارزشی چندان کمتر از برجام نیست. مذاکرهکنندگان واشنگتن درحال حاضر تنها در سال ۲۰۲۱ سیر نمیکنند، بلکه نگاهی کامل به چند سال آینده دارند؛ زمانی که موعد فرارسیدن بندهای موسوم به «بندهای غروب» در توافق هستهای است. در ادامه متن به بخشی از معایب توافق موقت اشاره کردهایم که باید به آنها توجه داشت.
۱ شکاف در «تبدیل ظرفیتهای بالقوه طرفین به فعلیت»
ایران و آمریکا بهعنوان طرفین بازی در میز مذاکرات هستهای دارای دو کارت اصلی هستند؛ آمریکا از کارت «تحریم» بهره میبرد و ایران نیز از کارت «دستاوردهای هستهای» استفاده میکند. مساله مهم بررسی وضعیت این دو کارت در موقعیت کنونی است. آمریکا با خروج از برجام در سال ۲۰۱۸ و پیگیری سیاست «فشار حداکثری» که درحال حاضر نیز پیگیری میشود، تقریبا تمام توان بالقوه خود در این زمینه را بالفعل ساخته است. درمقابل اما ایران پس از خروج آمریکا از برجام، یک سال کامل به اجرای تمامی تعهداتش مشغول بود و پس از آن گامبهگام کاهش تعهدات هستهای و پیشروی خود در این حوزه را آغاز کرد. با اینحال تهران بهدلیل برداشتن محتاطانه گامهایش و نیز نیازمندی توسعه صنعت هستهای به زمان، تنها بخش کمی از توان بالقوه هستهای خود را بالفعل ساخته است و این امکان را دارد که این مسیر را همچنان ادامه دهد. با توافق موقت، آمریکا ضمن حفظ شاکله و تمامیت تحریمها، سیر فزاینده تبدیل ظرفیتهای بالقوه هستهای ایران به فعلیت را متوقف میسازد. نتیجه آنکه آمریکا و ایران در فضایی نابرابر نسبتبه تواناییهای خود وارد مذاکرات نهایی میشوند؛ آمریکا با امتیاز فشار حداکثری و ایران با امتیاز ناقص «تعدیل بخشی از تعهدات هستهای».
۲ تفاوت عنصر زمان در بازیابی کارتهای بازی
آمریکا برای بازگرداندن مجدد تحریمها علیه ایران، تقریبا نیاز به هیچ زمانی ندارد و با یک امضای رئیسجمهور آمریکا قابل احیا هستند. این تحریمها اساسا آنقدر متداخل و پیگیرانه درطول سالهای گذشته اجرا شدهاند که حتی در دوره برجام نیز اغلب آنها عملا باقی ماندند. پس در بسیاری از حوزهها آمریکاییها تنها تحریمها را رسمیتر کرده یا با برچسب جدیدی وارد قوانین خود خواهند کرد. بهرغم مهم نبودن عامل زمان برای آمریکا در بازگرداندن تحریمها علیه ایران، تهران برای بازگشت به وضع سابق و تولید مواد هستهای بیشتر یا آغاز غنیسازی مجدد ۶۰ درصد که آمریکا خواستار توقف آن در توافق موقت شده است، به زمان بسیار زیادی احتیاج دارد. بهعبارتی دیگر عقربههای ساعت برای کارتهای بازی ایران دیرتر از کارتهای بازی آمریکا میگذرند. این مساله خود یک عامل شکافافزا در توافق موقت یا بهعبارتی دیگر در کلیت توافق است که ایران را در موضع بسیار ضعیفتری قرار میدهد.
۳ برجام عملا توافق شبهموقت است
آمریکا با خروج از برجام و تصویب ۸۰۰ تحریم جدید با برچسبهای گوناگون و غیرهستهای عملا راه بازگشت به برجام را برای همه طرفها دشوار کرده است؛ ضمن آنکه قدرت واشنگتن در خروج از برجام و اعمال تحریمهای سنگین بدون حمایت بینالمللی را نیز به رخ کشید. ایران نیز در کاهش تعهدات هستهای خود به دستاوردهایی فنی رسید که میتواند آنچه غربیها «زمان گریز» برای ساخت سلاح هستهای مینامند را کاهش دهد. این مساله نشان میدهد عملا بازگشت به برجام ۲۰۱۵ برای هر دوطرف ارزش پیشین را ندارد. با این وجود، این موضوع تمام قضیه نیست. برخی از اصلیترین محدودیتهای ایران در توافق هستهای در سال ۲۰۲۴ به پایان میرسند. این یعنی آمریکا باید به توافقی که ارزشی ۳ساله دارد، بازگردد. ازسوی دیگر ایران نیز احتمال میدهد با شکست دموکراتها در انتخابات ۲۰۲۴ و روی کارآمدن جمهوریخواهان، آنها یکبار دیگر از برجام خارج شوند. از اینرو برجام برای ایران عملا توافقی موقت و نهایتا ۳ ساله است. این وضعیت نشان میدهد برجام از دو لحاظ «فنی» و «زمانی» با روز انعقادش تفاوت دارد و اساسا خود دیگر یک توافق «شبهموقت» بهشمار میرود. آمریکا احتمالا قصد دارد با توافق موقتی که میتواند یک سال زمان از سه سال زمان باقیمانده را برایش بخرد، در ازای ارائه منافع کم به ایران امتیازات بزرگی از تهران اخذ کند. نگاه واشنگتن در مذاکرات فعلی نه در سال ۲۰۲۱ بلکه در سال ۲۰۲۴ است؛ زمانی که دولت بعدی آمریکا چه دموکرات و چه جمهوریخواه با فرارسیدن بندهای غروب در توافق هستهای، بهدنبال توافقی اساسیتر برای طولانیتر کردن زمان تعهدات خواهند بود. درمجموع میتوان گفت توافق موقت برای ایران هیچ دستاوردی ندارد. این توافق در ازای چیزی که به ایران میدهد امتیازات گستردهای را از دست کشور خارج میسازد و حتی گام برداشتن در مسیر آن میتواند دستاوردهای نهایی ایران درصورت بازگشت آمریکا به توافق هستهای را محدودتر کند. واشنگتن با اتکا بر توافق موقت با رفع «قطرهچکانیِ» قسمتی از تحریمها، موفق میشود از سرعت رشد برنامه هستهای تهران بکاهد؛ درست همان چیزی که ایران برای رایزنیهای نهایی به آن اتکا دارد. این نوع توافق با کاستن از تنشها و نگرانیها از برنامه هستهای ایران عملا انگیزه واشنگتن برای بازگشت کامل به برجام را که بهزعم واشنگتن اهمیت اصلیاش تا ۳ سال آینده است، سلب میکند.
Comments