رفتن به محتوای اصلی
Printer Friendly, PDF & Email

بازی «جدید» واشینگتن در افغانستان

تارنگاشت
عدالت

دوشنبه، ۱۴ اسفند ۱۴۰۲
نویسنده:
سلمان رفیع شیخ
مترجم:
م. قربانی
برگرفته از:
نیو ایسترن آوتلوک
منتشر شده در تاریخ:
۲۵ فوریه ۲۰۲۴

به نظر می‌رسد که واشینگتن می‌خواهد پس از دو سال وقفه، به افغانستان «باز گردد» تا در درجه اول بر تأثیرات نفوذ چین در افغانستان خرابکاری کند. در هفته دوم فوریه، چین سفیر افغانستان در چین را پذیرفت که تمایل پکن برای به رسمیت شناختن رژیم طالبان* در افغانستان را اعلام نماید. در اواخر سال ۲۰۲۳ نیز، چین نخستین کشوری بود که سفیر خود را در افغانستان تعیین کرد. این تحولات در شرایطی رخ می‌دهد که طالبان موفق می‌شود از گروه‌های تروریستی ضد چین، مانند داعش خراسان و جنبش اسلامی ترکستان شرقی، اطمینان یابد که به منافع چین در افغانستان یا خارج از آن حمله نکنند. از سوی دیگر، چین روابط خود با طالبان را به گونه‌ای طراحی کرده است که به نظام سیاسی افغانستان احترام بگذارد. پکن برخلاف واشینگتن و بسیاری از کشورهای غربی، نسبت به سیستم افراطی طالبان، یعنی محرومیت از حق تحصیلی زنان و محرومیت تحرک زنان، اظهارنظر یا انتقاد نمی‌کند. پکن این موضوع را امر داخلی طالبان می‌داند. در مقابل، طالبان هرگز هیچ‌گونه نگرانی نسبت به روابط چین با اقلیت‌های مسلمان خود ابراز نکرده است. این باعث شده است روابط اقتصادی نیز شکوفا شود. به عنوان مثال، در سال ۲۰۲۳ چندین شرکت چینی قراردادهای تجاری متعددی را با دولت طالبان امضاء کردند که برجسته‌ترین آن‌ها یک قرارداد ۲۵ ساله استخراج نفت چند میلیون دلاری با ارزش سرمایه‌گذاری تخمینی ۱۵۰ میلیون دلار در سال اول و تا ۵۴۰ میلیون دلار طی سه سال آینده بود.

اما روابطی که به علت این آرایش دوجانبه به وجود آمده است، ناامیدی واشینگتن را که در سند سیاسی اخیر به نام «استراتژی یکپارچه کشور: افغانستان» منتشر شده است، نشان می‌دهد. این سند، رژیم طالبان را - که در نتیجه معامله با واشینگتن به قدرت رسیده است - مسؤول مصايب مردم می‌داند. و در ادامه «قدرت‌های غارتگر» مانند چین (و روسیه) را هدف قرار می‌دهد که می‌خواهند «ایالات متحده را در وضع نامساعد» قرار دهند. لذا، واشینگتن با برجسته کردن «خشونت» رژیم به دنبال ایجاد مزاحمت برای نفوذِ چین است. تأکید چین بر به رسمیت شناختن فرهنگ سیاسی رژیم طالبان، برخلاف روایت واشینگتن، «امنیت پایدار در افغانستان» را نه در کشتن دشمنانش، بلکه در مشارکت معنادار همه شهروندان افغان در زندگی افغانستان، می‌بیند.

بنا بر این، واشینگتن منافعی در حنثی کردن نتیجه معامله خود با طالبان دارد، یعنی پیمان دوحه ۲۰۲۰، که راه را برای بازگشت سیاسی طالبان به کابل هموار کرد. از این‌رو، قصد دارد گروه‌هايی را که ممکن است به ساختن روایت‌های مقابل رژیم در افغانستان ادامه دهند، تقویت کند. به این ترتیب، هدف واشینگتن «هم‌زمان ارسال کمک‌های بشردوستانه بی‌سابقه‌ای به کشور است تا طالبان را متقاعد کند که از معیارهای اقتصادی بین‌المللی پیروی و از آموزش و پرورش دفاع کند.» این علاوه بر تمایل واشینگتن برای «همکاری با جامعه مدنی و مدافعان حقوق بشر در زمینه اقدامات اعتمادساز برای حمایت از مشارکت معنادار طیف وسیعی از شهروندان افغان در بحث درباره آینده افغانستان» است.

به این منظور، واشینگتن حتی ممکن است به کمک همسایگان افغانستان، از جمله متحد قدیمی طالبان، یعنی پاکستان، متکی باشد. از هنگام به قدرت رسیدن طالبان در اوت ۲۰۲۱ روابط با اسلام آباد رو به وخامت رفته است. با افزایش حملات انتحاری در پاکستان در سال ۲۰۲۳، پاکستان مستقیماً رژیم طالبان را به خاطر عدم توانايی در از بین بردن گروه «تحریک طالبانِ پاکستان» و اجازه استفاده از خاک افغانستان برای تروریسم فرامرزی، سرزنش می‌کند. پاکستان آن‌را نقض مفاد توافق طالبانِ افغانستان در دوحه می‌داند. از سوی دیگر طالبان این را رد می‌کند که این گروه آن‌ها را مجبور به اقدام علیه «تحریک طالبان پاکستان» کرده است. این امر باعث شد که پاکستان برای ایجاد موضع مشترک علیه طالبان به آمریکا نزدیک شود. مقامات کشوری و نظامی پاکستان اخیراً با مقامات آمریکايی از جمله آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، برای گفت‌وگو در مورد امنیت و تروریسم ملاقات کردند.

بر این اساس، سند ایالات متحده تأکید می‌کند که یکی از اهداف کلیدی سیاستی که واشینگتن دنبال خواهد کرد، «دستیابی به افغانستانی است که با خود و همسایگانش هم‌سو باشد و تهدیدی برای آمریکا و شرکای آن نداشته باشد.» در ادامه این سند چنین توضیح داده شده است: «بنا بر این، در راستای منافع حیاتی ایالات متحده است که رهبران افغانستان، از جمله طالبان را برای اجرای تعهدات ضد تروریسم، تحت فشار قرار دهد. منافع آمریکا با تعهد عملی و پایدار "مقامات مربوطه" افغانستان به ایجاد پایه‌ای قوی برای حاکمیت قانون و حکومت‌مداری خوب، از جمله شفافیت پیش می‌رود تا از رادیکالیسم افراطی و تهدید علیه افغان‌ها جلوگیری شود.»

به طور خلاصه، واشینگتن می‌خواهد به نام ایجاد امنیت، دوباره وارد افغانستان شود اما هدف واقعی‌اش اینست که از تسلط انحصاری چینِ به اصطلاح «غارتگر» بر افغانستان جلوگیری نماید. با این حال، این‌که آیا آمریکا می‌تواند به این هدف دست یابد یا خیر، کاملاً مشخص نیست. گزارشی که به تازگی در صدای آمریکا منتشر شد، این امرِ تقریباً غیرممکن را منعکس می‌کند. بر این اساس، تنها چیزی که طالبان را با چین (و روسیه) پیوند می‌دهد، منافع مشترک آن‌ها در مهار - و به چالش کشیدن - آمریکا در منطقه است. اگر همه این بازیگران در ضدیت با آمریکا متحد شوند - که ممکن نیست اشتباه باشد - معنایش این است که واشینگتن هیچ اهرم خاصی برای این موضوع در دست ندارد تا از آن برای بازگرداندن خود به افغانستان به معنای پایدار استفاده کند.

بیش‌ترین کاری که ممکن است انجام دهد، اعمال فشار بین‌المللی بر طالبان برای اقدام علیه تروریسم است و اسلام آباد در حال حاضر ممکن است در اعمال فشار به واشینگتن بپیوندد. اما فراموش نکنیم که خودِ اسلام آباد نیز با ژئوپليتیک منطقه‌ای چین پیوند نزدیک دارد – برنامه‌ای که به معنای سیاسی‌تر، پاکستان و افغانستان را به هم پیوند می‌زند. چین با توجه به روابط بسیار نزدیکش با پاکستان، همیشه می‌تواند یک گزینۀ جایگزین برای اعمال فشار بر طالبان پاکستان (تحریک طالبان) برای به رسمیت شناختن رژیم طالبان داشته باشد. به این معنا که واشینگتن، حتی اگر بخواهد، هیچ شریکی در منطقه نخواهد داشت که به طور انحصاری در کنار آن رو در روی طالبان و علیه چین بایستد.

----------------------------------------------------------------------------
* طالبان در روسیه ممنوع است.
 

About behdad

behdad

Comments

حریم خصوصی و کوکی‌ها: این سایت از کوکی‌ها استفاده می‌کند. با ادامه استفاده از این سایت، با استفاده آن‌ها موافقت می‌کنید.

برای دریافت اطلاعات بیشتر، شامل نحوه کنترل کوکی‌ها، سیاست کوکی ها را کلیک کنید.