مسئله بر سر بقای میلیونها مردم بیشماری است که قربانی بازسازی مجدد عظیم بحران آمریکای لاتین در دهه ۱۹۸۰ خواهند شد. و نهایتاً مسئله اینجاست که بشریت از یوغ الیگارشهای غربی که هرگونه کوششی برای توسعه و تکامل را در نه تنها کشورهای جنوب، بلکه حتی در کشورهای غربی در نطفه خفه میکنند، رهانیده شود.
یک جوک کهنه هست که همیشه میتوان از آن استفاده کرد. کودکی از والدینش میپرسد: «چرا اهرام ثلاثه در مصر است؟» پدرش در پاسخ میگوید: «چون خیلی بزرگ بود که بتوان آنها را به بریتانیا منتقل کرد.» طبیعی است که در این طنز حقایقی نیز نهفته است.
تکرار این ادعای بیپایه که در چارچوب نظام کنونی امکان هیچ تغییری وجود ندارد و تنها راه «سرنگونی رژیم» است، تنها به انفعال هرچه بیشتر تودهها و تداوم وضعیت موجود میانجامد. و این گفته بههیچوجه بهمعنای دفاع از حاکمیت جمهوری اسلامی و سیاستهای داخلی آن نیست.
ولی زندگی آنقدر هم ساده نیست. آنها در سوریه به اهداف خود دست نیافتند، از افغانستان فرار کردند و از مالی بیرون افکنده شدند: اول نخوت و تکبر و بعد سقوط.
محور سلطه سرمایهداری غربی مسؤول بیشتر بحرانهای جهان است. بحران مشروعیت از بریتانیا تا ژاپن امتداد دارد و امپریالیسم ایالات متحده در هر فاجعه جدیدی شریک است.